ترانه ی پاپ
روز را من با شب زلفت به پایان می برم
دل به دریایت زدم کشتی به طوفان می برم
هر چه هستی باش تا من در تو پیدایت کنم
من تمام عمر ماندم تا تماشایت کنم
روز و شب دیوانه ام ویرانه ام
گیسو پریشانتر نکن
این من ویرانه را این گونه ویران تر نکن
در شب گیسوی تو چشم تو مهتاب آورد
دل مگر در تاب زلفت می شود تاب آورد
ای که از زیبایی تو هر چه می خواهم کم است
چشم تو زیباترین تصویرم از این عالم است
در تو می بینم خودم را از خودم بیشتر
از شب موی تو می خواهم شبی تاریک تر
روز و شب دیوانه ام ویرانه ام
گیسو پریشانتر نکن
این من ویرانه را این گونه ویران تر نکن
روز را من با شب زلفت به پایان می برم
دل به دریایت زدم کشتی به طوفان می برم
هر چه هستی باش تا من در تو پیدایت کنم
من تمام عمر ماندم تا تماشایت کنم
روز و شب دیوانه ام ویرانه ام
گیسو پریشانتر نکن
این من ویرانه را این گونه ویران تر نکن
در شب گیسوی تو چشم تو مهتاب آورد
دل مگر در تاب زلفت می شود تاب آورد
ای که از زیبایی تو هر چه می خواهم کم است
چشم تو زیباترین تصویرم از این عالم است
در تو می بینم خودم را از خودم بیشتر
از شب موی تو می خواهم شبی تاریک تر
روز و شب دیوانه ام ویرانه ام
گیسو پریشانتر نکن
این من ویرانه را این گونه ویران تر نکن
کاربر مهمان