اجرای دکلمهی ارکسترال با مضمون شهدای کربلا
شورشی باز می رسد از راه شب هشتم شب علی اکبر
لرزه بر جان عاشقان افتاد روضه خوان خواند از زبان پدر
پسرم ای عصای دست پدر نور چشمم برو خدا یارت
بال بگشا به سوی آزادی برو جانم خدانگهدارت
ناگهان از میان جمعیت پیرمردی بلند شد از جا
ناله ای زد که عرش را لرزاند ناله زد که علی نرو بابا
گفت من هم حدود سی سال از علی اکبرم جدا شده ام
آخ داغش شکسته پشتم را عاقبت دست بر عصا شده ام
یاد دارم به گریه پشت سرش ریختم کاسه کاسه آب روان
آه اما شنیده ام که حسین پسرش تشنه رفت تا میدان
آه ای زخم های در سینه کاش قدری به من امان بدهید
آی مردم به من به جای پلاک پسرم را فقط نشان بدهید
ناگهان باد بوی یاس آورد پرچم یا علی پریشان شد
پیکر یک شهید گمنام از پشت در بی خبر نمایان شد
روضه خوان از خجالتش برخاست بی صدا رفت تا که جان بدهد
لب فرو بست و رفت تا آن مرد جای خود را به روضه خوان بدهد
شورشی باز می رسد از راه شب هشتم شب علی اکبر
لرزه بر جان عاشقان افتاد روضه خوان خواند از زبان پدر
پسرم ای عصای دست پدر نور چشمم برو خدا یارت
بال بگشا به سوی آزادی برو جانم خدانگهدارت
ناگهان از میان جمعیت پیرمردی بلند شد از جا
ناله ای زد که عرش را لرزاند ناله زد که علی نرو بابا
گفت من هم حدود سی سال از علی اکبرم جدا شده ام
آخ داغش شکسته پشتم را عاقبت دست بر عصا شده ام
یاد دارم به گریه پشت سرش ریختم کاسه کاسه آب روان
آه اما شنیده ام که حسین پسرش تشنه رفت تا میدان
آه ای زخم های در سینه کاش قدری به من امان بدهید
آی مردم به من به جای پلاک پسرم را فقط نشان بدهید
ناگهان باد بوی یاس آورد پرچم یا علی پریشان شد
پیکر یک شهید گمنام از پشت در بی خبر نمایان شد
روضه خوان از خجالتش برخاست بی صدا رفت تا که جان بدهد
لب فرو بست و رفت تا آن مرد جای خود را به روضه خوان بدهد
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:01
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه