ترانهی پاپ
جاری شو سپردمت به جاده های رها
به عمقِ باران به روح آینه ها
ماییم و صراحتِ کهنه ی تازه شدن
ببین به چشمت زوال خاطره را
من و این بی زبانی
به راهی بی نشانی
فرضم کن ستاره ای بر بامِ ترانه گفتن
فرضم کن جوانه ای بیزار از خزانِ خفتن
جاری شو سپردمت به جاده های رها
به عمقِ باران به روح آینه ها
ماییم و صراحتِ کهنه ی تازه شدن
ببین به چشمت زوالِ خاطره را
کاش جا نماند از قطارش آرزویت
ای کاش پا بگیرد راهِ رفتن رو به رویت
من و این بی زبانی
به راهی بی نشانی
فرضم کن ستاره ای بر بامِ ترانه گفتن
فرضم کن جوانه ای بیزار از خزانِ خفتن
جاری شو سپردمت به جاده های رها
به عمقِ باران به روح آینه ها
ماییم و صراحتِ کهنه ی تازه شدن
ببین به چشمت زوال خاطره را
من و این بی زبانی
به راهی بی نشانی
فرضم کن ستاره ای بر بامِ ترانه گفتن
فرضم کن جوانه ای بیزار از خزانِ خفتن
جاری شو سپردمت به جاده های رها
به عمقِ باران به روح آینه ها
ماییم و صراحتِ کهنه ی تازه شدن
ببین به چشمت زوالِ خاطره را
کاش جا نماند از قطارش آرزویت
ای کاش پا بگیرد راهِ رفتن رو به رویت
من و این بی زبانی
به راهی بی نشانی
فرضم کن ستاره ای بر بامِ ترانه گفتن
فرضم کن جوانه ای بیزار از خزانِ خفتن
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه