ترانه ارکسترال ساخته فرید صدیقی، 1384
ای به یادت تازه جان عاشقان
زآب لطفت تر زبان عاشقان
از تو بر عالم فتاده سایه ای
خوبرویان را شده سرمایه ای
عاشقان افتاده ی آن سایه اند
مانده در سودا از آن سرمایه اند
تا ز لیلی سر حسنش سر نزد
عشق او آتش به مجنون در نزد
ای به پیشت حسن خوبان پرده ای
تو به پرده روی پنهان کرده ای
بس که روی خوب تو با پرده ساخت
پرده را از روی تو نتوان شناخت
گر چه باشم ناظر از هر منظری
جز تو در عالم نبینم دیگری
در حریم تو دویی را بار نیست
گفت و گوی اندک و بسیار نیست
ای به یادت تازه جان عاشقان
زآب لطفت تر زبان عاشقان
از تو بر عالم فتاده سایه ای
خوبرویان را شده سرمایه ای
عاشقان افتاده ی آن سایه اند
مانده در سودا از آن سرمایه اند
تا ز لیلی سر حسنش سر نزد
عشق او آتش به مجنون در نزد
ای به پیشت حسن خوبان پرده ای
تو به پرده روی پنهان کرده ای
بس که روی خوب تو با پرده ساخت
پرده را از روی تو نتوان شناخت
گر چه باشم ناظر از هر منظری
جز تو در عالم نبینم دیگری
در حریم تو دویی را بار نیست
گفت و گوی اندک و بسیار نیست
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:55
-
5:56
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه