ترانه ی ارکسترال به زبان فارسی و مازندرانی با مضمون شهادت سردار سلیمانی
ای کاش پس می داد دنیا رفیقم را
جان جهانم را گنج عتیقم را
دستی که بر هم زد خواب عمیقم را
هرگز سواری چون تو را میدان نخواهد دید
شیراوژنی بر گرده طوفان نخواهد دید
مثل تو اقیانوس بی پایان نخواهد دید
جانم معطر شد از عطر و بوی تو
بر آسمان پاشید خون گلوی تو
دیگر شبیهت را دنیا نخواهد دید
چشم جهان امروز در آرزوی تو
جان افشان، فاتح میدان ؛ نسل دلیران ، رستم دستان ، رود خروشان
در یاد ما می مانی
جانت بر سر پیمان مهرت در دل یاران
سردار و فخر ایرانی
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاده در دلها
الا یا ایها ساقی ادر کاسا و ناولها
سواران تو برگشتند از میدان خانطومان
به یادت آمدم مازندران پابوس رهپویان
کجایی تا ببینی شد غبار راهشان طوفان
جوانانت به می سجاده رنگین کرده اند اینجا
که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزل
ای کاش پس می داد دنیا رفیقم را
جان جهانم را گنج عتیقم را
دستی که بر هم زد خواب عمیقم را
هرگز سواری چون تو را میدان نخواهد دید
شیراوژنی بر گرده طوفان نخواهد دید
مثل تو اقیانوس بی پایان نخواهد دید
جانم معطر شد از عطر و بوی تو
بر آسمان پاشید خون گلوی تو
دیگر شبیهت را دنیا نخواهد دید
چشم جهان امروز در آرزوی تو
جان افشان، فاتح میدان ؛ نسل دلیران ، رستم دستان ، رود خروشان
در یاد ما می مانی
جانت بر سر پیمان مهرت در دل یاران
سردار و فخر ایرانی
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاده در دلها
الا یا ایها ساقی ادر کاسا و ناولها
سواران تو برگشتند از میدان خانطومان
به یادت آمدم مازندران پابوس رهپویان
کجایی تا ببینی شد غبار راهشان طوفان
جوانانت به می سجاده رنگین کرده اند اینجا
که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزل
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:24
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه