سرود میهنی ساخته سعید روشندل، 1391
ای آرش ای مرد کمانگیران
یک مشت از خاکوطن در دست
می گیرم و می بوسمش هر بار
سرباز این خاکم که تابنده ست
صد شاهنامه شور در جانم
چون یادگار از رستم و زالم
نام نیاکانم چه جاوید است
در این غرور بر خویش می بالم
در جای جای میهنم با من
می تپد هر قلب ایرانی
می تابد از مشرق زمین خورشید
آن هشتمین دریای توفانی
شور خلیج فارس در جانم
شوقی عمیق و ژرف را آورده
می بوسم این خاکی که دامانش
صدها هزاران لاله پرورده
در بین سرخ پرچمم عشق است
خود موجم از توفان اقیانوس
جاری تر از کارون و اروندم
خورشید می پوشم به هر فانوس
ایران من هر قطره یک دریاست
هر ذره از خاکش صد دنیاست
ایرانی ام سرباز خاکی که
نامش سراسر تا ابد برجاست
ای آرش ای مرد کمانگیران
یک مشت از خاکوطن در دست
می گیرم و می بوسمش هر بار
سرباز این خاکم که تابنده ست
صد شاهنامه شور در جانم
چون یادگار از رستم و زالم
نام نیاکانم چه جاوید است
در این غرور بر خویش می بالم
در جای جای میهنم با من
می تپد هر قلب ایرانی
می تابد از مشرق زمین خورشید
آن هشتمین دریای توفانی
شور خلیج فارس در جانم
شوقی عمیق و ژرف را آورده
می بوسم این خاکی که دامانش
صدها هزاران لاله پرورده
در بین سرخ پرچمم عشق است
خود موجم از توفان اقیانوس
جاری تر از کارون و اروندم
خورشید می پوشم به هر فانوس
ایران من هر قطره یک دریاست
هر ذره از خاکش صد دنیاست
ایرانی ام سرباز خاکی که
نامش سراسر تا ابد برجاست
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه