ترانه ساخته فرید صدیقی، 1389
دنیا نبود عرصه ی روح رهایتان
در لامکان آبی عشق است جایتان
ای رازهای خاک که هر صبح می وزد
زان سوی ابرهای سحر روشنایتان
رفتید سمت روشن هستی و می رسد
تا کوچه های شهر خدا رد پایتان
دستی براورید دعاهای مستجاب
آمین نور می چکد از ربنایتان
خالی شد از جاده ی دیروز و مانده ایم
در حسرت طنین خوش گامهایتان
دنیا نبود عرصه ی روح رهایتان
در لامکان آبی عشق است جایتان
ای رازهای خاک که هر صبح می وزد
زان سوی ابرهای سحر روشنایتان
رفتید سمت روشن هستی و می رسد
تا کوچه های شهر خدا رد پایتان
دستی براورید دعاهای مستجاب
آمین نور می چکد از ربنایتان
خالی شد از جاده ی دیروز و مانده ایم
در حسرت طنین خوش گامهایتان
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه