ترانه با صدای عباس بهادری، 1384
ای امید روزهای انتظار
خستگی را از تن من دور کن
چشمهای بی فروغم را شبی
با نگاه خویش غرق نور کن
تشنه ی یک جرعه از مهر تو ام
لحظه ای نام مرا آواز کن
ای نگاهت جرات پرواز من
رو به پایانم مرا آغاز کن
باز هم پیچیده عطر یاد تو
در سکوت کوچه های خاطره
مثل گلدانها به شوق آفتاب
می نشینم در کنار پنجره
کاش میشد در نگاه خسته ام
چشمه ای جاری کنی از زندگی
تا بروید در دل پاییزی ام
باز حس سبزی و بالندگی
ای امید روزهای انتظار
خستگی را از تن من دور کن
چشمهای بی فروغم را شبی
با نگاه خویش غرق نور کن
تشنه ی یک جرعه از مهر تو ام
لحظه ای نام مرا آواز کن
ای نگاهت جرات پرواز من
رو به پایانم مرا آغاز کن
باز هم پیچیده عطر یاد تو
در سکوت کوچه های خاطره
مثل گلدانها به شوق آفتاب
می نشینم در کنار پنجره
کاش میشد در نگاه خسته ام
چشمه ای جاری کنی از زندگی
تا بروید در دل پاییزی ام
باز حس سبزی و بالندگی
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان