تصنیف ارکسترال با مضمون قیام کربلا
ای که بر سینه و بر سرزدی از عشق حسین
بال در خون چو کبوتر زدی از عشق حسین
اجرت ای عاشق صادق به یقین مأجور است
آتش هر دو جهان از دل و جانت دور است
گریه اما چه کند با غم جانگاه حسین
نشوی گر نفسی سوخته در راه حسین
خیمه ها سوخت، دریغا همه از ما، گریه
خون طلب می کند این عشق ز ما، یا گریه!؟
بانگ برداشته بر عالم و آدم عباس
شمر مرده ست بیا شمر زمان را بشناس
باز امروز جهان آینه کرب و بلاست
همه جا جلوه ای از حادثه عاشوراست
عشق گوید که محرم شده یعنی برخیز
هر نفس با ستم و کفر یزیدی بستیز
ای که بر سینه و بر سرزدی از عشق حسین
بال در خون چو کبوتر زدی از عشق حسین
اجرت ای عاشق صادق به یقین مأجور است
آتش هر دو جهان از دل و جانت دور است
گریه اما چه کند با غم جانگاه حسین
نشوی گر نفسی سوخته در راه حسین
خیمه ها سوخت، دریغا همه از ما، گریه
خون طلب می کند این عشق ز ما، یا گریه!؟
بانگ برداشته بر عالم و آدم عباس
شمر مرده ست بیا شمر زمان را بشناس
باز امروز جهان آینه کرب و بلاست
همه جا جلوه ای از حادثه عاشوراست
عشق گوید که محرم شده یعنی برخیز
هر نفس با ستم و کفر یزیدی بستیز
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه