ترانه ی قشقایی
قیش باش اولور یاز دنیر
گیل آچولور بزنیر
هلی چالور بو تویدا
گزیم سنی بگنیر
غنچه گیللر گیلنده
توی توتوتی گی چیمنده
هلیوان لار توزوندان
جیران دیشیر کمنده
هاینا هاینا های الیم
بالدان شیرین تر دیلیم
عاشوق غریب ، خان کرم
سازی الینده الیم
غنچه گیللر گیلنده
توی توتوتی گی چیمنده
هلیوان لار توزوندان
جیران دیشیر کمنده
حیلان حیلان ادرم
من سنه قوربان ادرم
ایقیه جان تکرم
سرگشته جیران ندرم
قالاقی هفت رنگیم
موژگانی گیلگز
داغ و داشلار گزرم
بیر بیر سنه گیل سچرم
گزیاشلارومنان تکرم
من دله عاشیق ندرم
یاناخلاری گیلدیر
دوداقلاری گیلگز
زمستان به سر میرسد و بهار با شکفتن گلهای وزین و زیبا از راه میرسد
در این همایش بهارانه چشمانم به زیبایی های یار (پروردگار) خیره میشود
با باز شدن غنچه در نوبهاران خندان شوید و در چمنزارهای سرسبز هنگامی که سواران ایل با اسبان زیبایشان به جولان در آمدند منتظر به کمند افتادن آهوان زیبا باشید و عروسی و شادمانی از سر بگیرید
من با ترنم ترانههای ایلم شادمانیها را فریاد میزنم با زبانی شیرینتر از عسل
گویی عاشق و غریب و خان کرم داستان اصلی و کرم دوباره ساز عاشقی در دست گرفته و مینوازند
با باز شدن غنچه در نوبهاران خندان شوید و در چمنزارهای سرسبز عروسی و شادمانی از سر بگیرید
هنگامی که سواران ایل با اسبان زیبایشان به جولان در آمدند منتظر به کمند افتادن آهوان زیبا باشید
من برای تو آواز حیلان حیلان سر خواهم داد و برایت عاشقی خواهم کرد
من مثل آهوی دشتها سرگشته و حیران عشق تو شدهام
ای یار زیبا که در میان سربندی به رنگ رنگین کمان و روسری گلگونت میدرخشی
دشت و دمن را میگردم برای تو زیباترین گلها را میچینم
من برای تو اشک شوق میریزم و عاشقی هستم که از عشق تو دیوانه شدهام
ای آهوی زیبا گونههایت چون غنچههای بهاری گلگون و زیباست.
قیش باش اولور یاز دنیر
گیل آچولور بزنیر
هلی چالور بو تویدا
گزیم سنی بگنیر
غنچه گیللر گیلنده
توی توتوتی گی چیمنده
هلیوان لار توزوندان
جیران دیشیر کمنده
هاینا هاینا های الیم
بالدان شیرین تر دیلیم
عاشوق غریب ، خان کرم
سازی الینده الیم
غنچه گیللر گیلنده
توی توتوتی گی چیمنده
هلیوان لار توزوندان
جیران دیشیر کمنده
حیلان حیلان ادرم
من سنه قوربان ادرم
ایقیه جان تکرم
سرگشته جیران ندرم
قالاقی هفت رنگیم
موژگانی گیلگز
داغ و داشلار گزرم
بیر بیر سنه گیل سچرم
گزیاشلارومنان تکرم
من دله عاشیق ندرم
یاناخلاری گیلدیر
دوداقلاری گیلگز
زمستان به سر میرسد و بهار با شکفتن گلهای وزین و زیبا از راه میرسد
در این همایش بهارانه چشمانم به زیبایی های یار (پروردگار) خیره میشود
با باز شدن غنچه در نوبهاران خندان شوید و در چمنزارهای سرسبز هنگامی که سواران ایل با اسبان زیبایشان به جولان در آمدند منتظر به کمند افتادن آهوان زیبا باشید و عروسی و شادمانی از سر بگیرید
من با ترنم ترانههای ایلم شادمانیها را فریاد میزنم با زبانی شیرینتر از عسل
گویی عاشق و غریب و خان کرم داستان اصلی و کرم دوباره ساز عاشقی در دست گرفته و مینوازند
با باز شدن غنچه در نوبهاران خندان شوید و در چمنزارهای سرسبز عروسی و شادمانی از سر بگیرید
هنگامی که سواران ایل با اسبان زیبایشان به جولان در آمدند منتظر به کمند افتادن آهوان زیبا باشید
من برای تو آواز حیلان حیلان سر خواهم داد و برایت عاشقی خواهم کرد
من مثل آهوی دشتها سرگشته و حیران عشق تو شدهام
ای یار زیبا که در میان سربندی به رنگ رنگین کمان و روسری گلگونت میدرخشی
دشت و دمن را میگردم برای تو زیباترین گلها را میچینم
من برای تو اشک شوق میریزم و عاشقی هستم که از عشق تو دیوانه شدهام
ای آهوی زیبا گونههایت چون غنچههای بهاری گلگون و زیباست.
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه