تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی با مضمون میلاد امام زمان ( عج )
دانم صنما روزی
جویی خبری از من
روزی که نمی یابی
دیگر اثری از من
گفتی که نمی خواهم
جان بر سر دل بازی
گفتم که نمی آید
کار دگری از من
من اشکم و من آهم
من شمع شبانگاهم
جان کاهد و یک لحظه
زین شعله نمی کاهد
در هر دو جهان از یار
جز یار نمی جویم
بر کام بلا از دوست
جز دوست نمی خواهم
یاری کن و یاری کن
ای دیده ی بارانی
شادا که خوشم هر شب
با گریه ی پنهانی
جاری کن و جاری کن
آن چشمه ی جوشان را
تا از دل آتش ها
گلزار برویانی
ای دل تو در این سودا
دیوانه تری یا من
با این همه شیدایی
خواهی چه کنی با من
آن سوز تب و تابم
تنها تو و تنها تو
آن ناله ی شب هایت
تنها من و تنها من
دانم صنما روزی
جویی خبری از من
روزی که نمی یابی
دیگر اثری از من
گفتی که نمی خواهم
جان بر سر دل بازی
گفتم که نمی آید
کار دگری از من
من اشکم و من آهم
من شمع شبانگاهم
جان کاهد و یک لحظه
زین شعله نمی کاهد
در هر دو جهان از یار
جز یار نمی جویم
بر کام بلا از دوست
جز دوست نمی خواهم
یاری کن و یاری کن
ای دیده ی بارانی
شادا که خوشم هر شب
با گریه ی پنهانی
جاری کن و جاری کن
آن چشمه ی جوشان را
تا از دل آتش ها
گلزار برویانی
ای دل تو در این سودا
دیوانه تری یا من
با این همه شیدایی
خواهی چه کنی با من
آن سوز تب و تابم
تنها تو و تنها تو
آن ناله ی شب هایت
تنها من و تنها من
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه