ساز و آواز همراه با دکلمه با مضمون ولادت امام رضا (ع)
دکلمه: سلمان فرخنده
چهل ساله پولاشو واسه تو جمع کرده
مادربزرگ قصه مون یه کوه درده
سرخ و سفید و قهوه ای و زرد می بافت
هرروز رویاش رو به رنگ درد می بافت
می زد غمش رو رج به رج زن با چه حالی
بر تار و پود پنجره فولاد قالی
شب سفره ی درداش تازه پهن می شد
هرجا که پا می ذاشت اونجا صحن می شد
نقشه به نقشه رج به رج شونه به شونه
جمع کرد خرج مشهد رو خونه به خونه
هرکس که مشهد رفت یاد پیرزن بود
تو بقچه ی سوغاتیاش چند تا کفن بود
خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد
که تا ز خال تو خاکم شود عبیرآمیز
میان عاشق و معشوق هیچ حاُیل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
مادربزرگم برد رویاش رو به گورش
سنگ لحد شد آخرش سنگ صبورش
چند سال بعدش تو حرم خوابش رو دیدم
تو صحن گوهرشاد دنبالش دویدم
دیدم لب حوض حرم آخر نشستش
دیدم پر خدام آقا رو تو دستش
چین و چروک دستهاش رو دیدم که صافه
دیدم حرم لبریز فرش دستبافه
دکلمه: سلمان فرخنده
چهل ساله پولاشو واسه تو جمع کرده
مادربزرگ قصه مون یه کوه درده
سرخ و سفید و قهوه ای و زرد می بافت
هرروز رویاش رو به رنگ درد می بافت
می زد غمش رو رج به رج زن با چه حالی
بر تار و پود پنجره فولاد قالی
شب سفره ی درداش تازه پهن می شد
هرجا که پا می ذاشت اونجا صحن می شد
نقشه به نقشه رج به رج شونه به شونه
جمع کرد خرج مشهد رو خونه به خونه
هرکس که مشهد رفت یاد پیرزن بود
تو بقچه ی سوغاتیاش چند تا کفن بود
خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد
که تا ز خال تو خاکم شود عبیرآمیز
میان عاشق و معشوق هیچ حاُیل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
مادربزرگم برد رویاش رو به گورش
سنگ لحد شد آخرش سنگ صبورش
چند سال بعدش تو حرم خوابش رو دیدم
تو صحن گوهرشاد دنبالش دویدم
دیدم لب حوض حرم آخر نشستش
دیدم پر خدام آقا رو تو دستش
چین و چروک دستهاش رو دیدم که صافه
دیدم حرم لبریز فرش دستبافه
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه