ترانه با صدای محمد گلریز، 1384
سحرگاهان چون نسیم سحر عزم گلشن کن
دمی بنشین بر بساط چمن گل به دامن کن
شنو از مرغان درود گل بخوان دست افشان درود گل
گلاب افشان یاس و سوسن بین
بهشت آسا دشت میهن بین
مبر رنج باغبان از یاد
که رحمت بر جان پاکش باد
به هر سو نقشی ز رنج آن پیر گلپرور زیب ملک ماست
نشانی از عشق و ایثار خیل سرداران وطن پیداست
حدیث گل را مکرر گو
سخن از گلهای پرپر گو
وصف سنبل وصف شقایق کن
اگر مهر باغبان ورزی یاد خونین بالان عاشق کن
سراسر گلزار ایران بین
یادی از سرداران صادق کن
سحرگاهان چون نسیم سحر عزم گلشن کن
دمی بنشین بر بساط چمن گل به دامن کن
شنو از مرغان درود گل بخوان دست افشان درود گل
گلاب افشان یاس و سوسن بین
بهشت آسا دشت میهن بین
مبر رنج باغبان از یاد
که رحمت بر جان پاکش باد
به هر سو نقشی ز رنج آن پیر گلپرور زیب ملک ماست
نشانی از عشق و ایثار خیل سرداران وطن پیداست
حدیث گل را مکرر گو
سخن از گلهای پرپر گو
وصف سنبل وصف شقایق کن
اگر مهر باغبان ورزی یاد خونین بالان عاشق کن
سراسر گلزار ایران بین
یادی از سرداران صادق کن
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه