مرثیه ای در سوگ امام خمینی (ره) با صدای محمد عبدالحسینی
در پرده ای از غبار می خندیدی
با دیده اشک بار می خندیدی
با آنکه تو را خزان خزان پژمردند
شاداب تر از بهار می خندیدی
خورشید اگر ز مهر تابنده شده است
و از عطر بهار شهر آکنده شده است
تغییر نیامدست در لیل و نهار
ذرات تو در جهان پراکنده شده است
آنروز گدازه دلم را دیدم
خاکستر تازه دلم را دیدم
روزی که به روی دوش مردم رفتی
تشییع جنازه دلم را دیدم
در پرده ای از غبار می خندیدی
با دیده اشک بار می خندیدی
با آنکه تو را خزان خزان پژمردند
شاداب تر از بهار می خندیدی
خورشید اگر ز مهر تابنده شده است
و از عطر بهار شهر آکنده شده است
تغییر نیامدست در لیل و نهار
ذرات تو در جهان پراکنده شده است
آنروز گدازه دلم را دیدم
خاکستر تازه دلم را دیدم
روزی که به روی دوش مردم رفتی
تشییع جنازه دلم را دیدم
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه