ترانه ی پاپ
هر شب دارم بر دستم فانوسی رو به دریا
شاید آید با موجی رقصنده زورقی فریبا
هر شب دارم در نور فانوسم جلوه ای ز رویا
همچون اشکم می شوید ساحل را موج ناشکیبا
شبی گذرم با جلوه ی نور اما نگهم بر پهنه ی دور
می جوید نقشی را ز آرزوی دیرین
می ماند با من این انتظار شیرین
چشم من به ره دریا
زورقی نبود پیدا
پرتوی ندهد آنجا
می میرد شعله ام در میان فانوس
سرگردان می ماند دیده ی من افسوس
شب می گذرد با جلوه ی نور
اما نگهم بر پهنه ی رود
می جوید نقشی را ز آرزوی دیرین
می ماند با من این انتظار شیرین
هر شب دارم بر دستم فانوسی رو به دریا
شاید آید با موجی رقصنده زورقی فریبا
هر شب دارم در نور فانوسم جلوه ای ز رویا
همچون اشکم می شوید ساحل را موج ناشکیبا
شبی گذرم با جلوه ی نور اما نگهم بر پهنه ی دور
می جوید نقشی را ز آرزوی دیرین
می ماند با من این انتظار شیرین
چشم من به ره دریا
زورقی نبود پیدا
پرتوی ندهد آنجا
می میرد شعله ام در میان فانوس
سرگردان می ماند دیده ی من افسوس
شب می گذرد با جلوه ی نور
اما نگهم بر پهنه ی رود
می جوید نقشی را ز آرزوی دیرین
می ماند با من این انتظار شیرین
کاربر مهمان