مرثیه پاپ ساخته هادی آرزم، 1389
دشت می بلعید کم کم پیکر خورشید را
بر فراز نیزه میدیدم سر خورشید را
آسمان گو تا بشوید با گلاب اشکها
گیسوان خته بر خاکستر خورشید را
بوریایی نیست در این دشت
تا پنهان کند پیکر از بوریا عریانتر خورشید را
چشمهای خفته در خون شفق را وا کنید
تا ببیند کهکشان پرپر خورشید را
نیمی از خورشید در سیلاب خون افتاده بود
کاروان می برد نیم دیگر خورشید را
دشت می بلعید کم کم پیکر خورشید را
بر فراز نیزه میدیدم سر خورشید را
آسمان گو تا بشوید با گلاب اشکها
گیسوان خته بر خاکستر خورشید را
بوریایی نیست در این دشت
تا پنهان کند پیکر از بوریا عریانتر خورشید را
چشمهای خفته در خون شفق را وا کنید
تا ببیند کهکشان پرپر خورشید را
نیمی از خورشید در سیلاب خون افتاده بود
کاروان می برد نیم دیگر خورشید را
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
3:00
-
3:00
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه