تصنیفی با صدا و آهنگسازی حسام الدین سراج بر روی شعری از حکیم صفا با نوازندگی سه تار جلال ذوالفنون و نی محمد موسوی
لب لعل ای نگار دریغ از ما مدار
که مهمان توام امشب به یک ساغر شراب
به رویم گر غم کند تا کی ستم
زمن اشک از تو مژگان از رخم بفشان غبار
شب قدرم ز ره بنه بر خوان رطب
که دل آمد به مهمانی به بزمت روزه دار
گر کسی وصف او ز من پرسد
بیدل از بی نشان چه گوید باز
عاشقان کشتگان معشوقند
بر نیاید ز کشتگان آواز
شب قدرم ز ره بنه بر خوان رطب
که دل آمد به مهمانی به بزمت روزه دار
به شوق روی دوست دلم پر های و هوست
چه در این پرده زد مطرب که دل شد بی قرار
لب لعل ای نگار دریغ از ما مدار
که مهمان توام امشب به یک ساغر شراب
به رویم گر غم کند تا کی ستم
زمن اشک از تو مژگان از رخم بفشان غبار
شب قدرم ز ره بنه بر خوان رطب
که دل آمد به مهمانی به بزمت روزه دار
گر کسی وصف او ز من پرسد
بیدل از بی نشان چه گوید باز
عاشقان کشتگان معشوقند
بر نیاید ز کشتگان آواز
شب قدرم ز ره بنه بر خوان رطب
که دل آمد به مهمانی به بزمت روزه دار
به شوق روی دوست دلم پر های و هوست
چه در این پرده زد مطرب که دل شد بی قرار
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
9:22
کاربر مهمان