ترانه ی کردی
کوتری له غه وس ئابادی دوره ده نگم نای گاتی
ده روا به لارو له نجه هه ل ده گری تاریفاتی
هو له یلی له یلی له یلی چاو ئه ستیره ی سیوه یلی
ده رحه ق به من بی مه یلی بوچ بی مه یلی
بوخوم دورم نایگه می که س نی ولامی ده می
دوو بروی ر ه شی هیلالی که و تونه ژیر په رچه می
مالمان ئه و دیوه و دیوه به فری به بای باریوه
ناویرم بچمه ژوانی ریگام دورو په سیوه
نه خوش و ده رده دارم بو بالات بی قه رارم
روحمی خیرت بی بمرم ره نگ زه ردوو لیو به بارم
چاو ئه ستیره ی ئاسمانی هه ل دی به ری به یانی
زور ده میکه نه مدیوه قه وله بچمه جیژوانی
همچون کبوتر دور از دیار صدایم به او نمیرسد
با ناز و خرامان راه میرود و شایسته تعریف و تمجید است
ای لیلی لیلی لیلی ، دیدهاش همچون ستاره سهیل میدرخشد
در حق من جفا ننما و بیوفایی پیشه مکن
از یار دور افتادهام و کسی نیست پیغام من را به او برساند
هلال ابروانش در زیر سایه چارقدش ، ناپیداست
او آنجا و من اینجا و برف همراه با کولاک میبارد و راه بسته
راه سختی در پیش است و یارای رفتن به دیدار یار نیست
بیمار و رنجور شدهام و از دوری او بیقرار گشتهام
بی رمق و نالان گشتهام رحمی به حال زارم کن
دیدگانت همچون ستارهای است که در صبحدم آسمان میدرخشد
در فراقش مینالم و امید است که این هجران به پایان برسد.
کوتری له غه وس ئابادی دوره ده نگم نای گاتی
ده روا به لارو له نجه هه ل ده گری تاریفاتی
هو له یلی له یلی له یلی چاو ئه ستیره ی سیوه یلی
ده رحه ق به من بی مه یلی بوچ بی مه یلی
بوخوم دورم نایگه می که س نی ولامی ده می
دوو بروی ر ه شی هیلالی که و تونه ژیر په رچه می
مالمان ئه و دیوه و دیوه به فری به بای باریوه
ناویرم بچمه ژوانی ریگام دورو په سیوه
نه خوش و ده رده دارم بو بالات بی قه رارم
روحمی خیرت بی بمرم ره نگ زه ردوو لیو به بارم
چاو ئه ستیره ی ئاسمانی هه ل دی به ری به یانی
زور ده میکه نه مدیوه قه وله بچمه جیژوانی
همچون کبوتر دور از دیار صدایم به او نمیرسد
با ناز و خرامان راه میرود و شایسته تعریف و تمجید است
ای لیلی لیلی لیلی ، دیدهاش همچون ستاره سهیل میدرخشد
در حق من جفا ننما و بیوفایی پیشه مکن
از یار دور افتادهام و کسی نیست پیغام من را به او برساند
هلال ابروانش در زیر سایه چارقدش ، ناپیداست
او آنجا و من اینجا و برف همراه با کولاک میبارد و راه بسته
راه سختی در پیش است و یارای رفتن به دیدار یار نیست
بیمار و رنجور شدهام و از دوری او بیقرار گشتهام
بی رمق و نالان گشتهام رحمی به حال زارم کن
دیدگانت همچون ستارهای است که در صبحدم آسمان میدرخشد
در فراقش مینالم و امید است که این هجران به پایان برسد.
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:38
کاربر مهمان