ترانه ای با صدای علی لهراسبی و شعری از داود نوروزی ؛ آهنگساز و تنظیمکننده آهنگ علی بکان
فاصله اگه زیاده بین ما تا شهر خورشید
میشه تصویر امیدو توی آینه دلا دید
وقتی دل پر از امیده برا غصه جا نداره
عشق رفتن اگه باشه خستگی معنا نداره
هنوزم با یاد اون شبای تاریک
وقتی روبروی آینه ها می شینم
هنوز اون تن پر التهاب و درددار
وقتی پیچ و خم جاده از من خسته گرفت اشتیاق رفتنو
تنها تو دستای مهربون تو می دیدم شکفتنو
ای که دستات داره بوی مهربونی
تو که درد منو از چشام می خونی
بیار امیدو به مهمونی شبهام
توی رگهام بریز خون جوونی
بیا تا دوباره امیدو ببینم
مثل خورشید تو آسمون فردا
منو با خودت ببر به شهر خورشید
دستامو بگیر نزار بیفتم از پا
فاصله اگه زیاده بین ما تا شهر خورشید
میشه تصویر امیدو توی آینه دلا دید
وقتی دل پر از امیده برا غصه جا نداره
عشق رفتن اگه باشه خستگی معنا نداره
هنوزم با یاد اون شبای تاریک
وقتی روبروی آینه ها می شینم
هنوز اون تن پر التهاب و درددار
وقتی پیچ و خم جاده از من خسته گرفت اشتیاق رفتنو
تنها تو دستای مهربون تو می دیدم شکفتنو
ای که دستات داره بوی مهربونی
تو که درد منو از چشام می خونی
بیار امیدو به مهمونی شبهام
توی رگهام بریز خون جوونی
بیا تا دوباره امیدو ببینم
مثل خورشید تو آسمون فردا
منو با خودت ببر به شهر خورشید
دستامو بگیر نزار بیفتم از پا
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه