آکاپلا با مضمون وقایع عاشورا
بار دگر رو سوی شهر شام کردم
از دود آهم روز را چون شام کردم
از کوچهها بگذشتم و کوچه به کوچه
یاد از سر خونین و سنگ بام کردم
همساز نی همسوز ما تب داشت آنجا
هر کوچه اش یک کربلا غم داشت آنجا
آنجا زدند بال علی را ظالمانه
شد بسته در یک ریسمان، ده نازدانه
با دست بسته کودکی نقش زمین شد
برداشتند او را ولی با تازیانه
من باغ لاله در دل ویرانه دیدم
من در کنار غم در و دردانه دیدم
آنجا عدو بر زخم دل غم برزند سر
آنجا شرار لاله آتش برزند سر
آنجا به نوک نیزه ها چندین قمر بود
خورشید زهرا جلوه گر از دشت زر بود
او با لب خونین دم از محبوب می زد
دشمن به پاسخ بر دهانش چوب می زد
بار دگر رو سوی شهر شام کردم
از دود آهم روز را چون شام کردم
از کوچهها بگذشتم و کوچه به کوچه
یاد از سر خونین و سنگ بام کردم
همساز نی همسوز ما تب داشت آنجا
هر کوچه اش یک کربلا غم داشت آنجا
آنجا زدند بال علی را ظالمانه
شد بسته در یک ریسمان، ده نازدانه
با دست بسته کودکی نقش زمین شد
برداشتند او را ولی با تازیانه
من باغ لاله در دل ویرانه دیدم
من در کنار غم در و دردانه دیدم
آنجا عدو بر زخم دل غم برزند سر
آنجا شرار لاله آتش برزند سر
آنجا به نوک نیزه ها چندین قمر بود
خورشید زهرا جلوه گر از دشت زر بود
او با لب خونین دم از محبوب می زد
دشمن به پاسخ بر دهانش چوب می زد
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:29
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه