تصنیف بیات اصفهان ساخته امین الله رشیدی
یک نفس ای جان جهان
خیز و در آینه ی جان جلوه گری کن
با دل بی طاقت ما راه وفا پوی و جفا با دگری کن
ای رویت فروغ شبهای من
وی عشقت شرار تبهای من
همچون گل به خنده بگشا لب را
تا گردد شکفته لبهای من
تو چنان رویایی هستی و ناپیدایی
در بر من آیی هر شب
تو غم دیرینی خاطره ی شیرینی
بر سر من آیی هر شب
چو نسیمی که نوازد ز صفا روی چمن را
شکفد یاد تو ای گل همه شب خاطر من را
یک نفس ای جان جهان
خیز و در آینه ی جان جلوه گری کن
با دل بی طاقت ما راه وفا پوی و جفا با دگری کن
ای رویت فروغ شبهای من
وی عشقت شرار تبهای من
همچون گل به خنده بگشا لب را
تا گردد شکفته لبهای من
تو چنان رویایی هستی و ناپیدایی
در بر من آیی هر شب
تو غم دیرینی خاطره ی شیرینی
بر سر من آیی هر شب
چو نسیمی که نوازد ز صفا روی چمن را
شکفد یاد تو ای گل همه شب خاطر من را
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه