ترانه در فضای موسیقی تلفیقی
امشب من دیوانه تمنای تو دارم
با این دل سودازده سودای تو دارم
اکنون که نمانده است مرا تاب و توانی
چشم طمع از همت والای تو دارم
روی تو به سوی دگران است و نپایی
من را که نظر بر قد و بالای تو دارم
پروا نکنی بر من و سرمست خرامی
گویی خبرت نیست که پروای تو دارم
ای مستی هر باغده و انگیزه ی هر شوق
این نشات جتانسوز ز صهبای تو دارم
ای روح مسیحادم و ای قبله ی آدم
دل در گرو زلف چلیپای تو دارم
شب رفت و سحر آمد و من مست و تو مخمور
شوریده سرم پشم به مینای تو دارم
از هجر تو ای مایه ی حسرت شده ام آب
با سیل سرشکم سر دریای تو دارم
امشب من دیوانه تمنای تو دارم
با این دل سودازده سودای تو دارم
اکنون که نمانده است مرا تاب و توانی
چشم طمع از همت والای تو دارم
روی تو به سوی دگران است و نپایی
من را که نظر بر قد و بالای تو دارم
پروا نکنی بر من و سرمست خرامی
گویی خبرت نیست که پروای تو دارم
ای مستی هر باغده و انگیزه ی هر شوق
این نشات جتانسوز ز صهبای تو دارم
ای روح مسیحادم و ای قبله ی آدم
دل در گرو زلف چلیپای تو دارم
شب رفت و سحر آمد و من مست و تو مخمور
شوریده سرم پشم به مینای تو دارم
از هجر تو ای مایه ی حسرت شده ام آب
با سیل سرشکم سر دریای تو دارم
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه