آلبوم «شبت خوش باد من رفتم»
آلبوم«شبت خوش باد من رفتم» 9 قطعه دارد و شعرهای آن منتخبی از اشعار مولانا، عطار، سعدی، عراقی و هوشنگ ابتهاج است.
این آلبوم که می توان آن را در سبک پاپ تلفیقی دانست، سازبندی بزرگتری نسبت به اغلب آلبوم های مشابه دارد و از طیف وسیعی از سازهای ایرانی و غربی در آن استفاده شده است.
رضا تاجبخش، بهرام دهقانیار، فیروز ویسانلو، امید حجت، بابک ریاحیپور، دارا دارایی، هومن نامداری، همایون نصیری، بهنام ابطحی، آزاد میرزاپور، صدا سدیفی، داوود ورزیده، بابک بنیحسینی و محمدرضا آقایی با سازهای پیانو، گیتار، گیتار الکتریک، گیتار باس، ساکسیفون، کاخن، بندیر، پرکاشن، درامز، تار و سه تار، قانون، نی، تنبک، دف و دایره و عود در این آلبوم نوازندگی کردهاند.
علی تفرشی در متن کوتاهی درباره آلبوم نوشته است: «این اثر در شبهای رویایی من، چنگ به چنگ از سینه ام برخاسته است و چه از این بهتر که تو نیز همراه شبانه های من باشی. شبت خوش باد من رفتم».
آلبوم«شبت خوش باد من رفتم» 9 قطعه دارد و شعرهای آن منتخبی از اشعار مولانا، عطار، سعدی، عراقی و هوشنگ ابتهاج است.
این آلبوم که می توان آن را در سبک پاپ تلفیقی دانست، سازبندی بزرگتری نسبت به اغلب آلبوم های مشابه دارد و از طیف وسیعی از سازهای ایرانی و غربی در آن استفاده شده است.
رضا تاجبخش، بهرام دهقانیار، فیروز ویسانلو، امید حجت، بابک ریاحیپور، دارا دارایی، هومن نامداری، همایون نصیری، بهنام ابطحی، آزاد میرزاپور، صدا سدیفی، داوود ورزیده، بابک بنیحسینی و محمدرضا آقایی با سازهای پیانو، گیتار، گیتار الکتریک، گیتار باس، ساکسیفون، کاخن، بندیر، پرکاشن، درامز، تار و سه تار، قانون، نی، تنبک، دف و دایره و عود در این آلبوم نوازندگی کردهاند.
علی تفرشی در متن کوتاهی درباره آلبوم نوشته است: «این اثر در شبهای رویایی من، چنگ به چنگ از سینه ام برخاسته است و چه از این بهتر که تو نیز همراه شبانه های من باشی. شبت خوش باد من رفتم».
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:10مرده بدم زنده شدم، گریه بدم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم دیده ی سیر است مرا، جان دلیر است مرا زهره ی شیر است مرا، زهره ی تابنده شدم گفت كه تو مست نه ای، رو كه از این دست نه ای رفتم و سرمست شدم وز طرب آكنده شدم گفت كه تو شمع شدی، قبله ی این جمع شدی شمع نی ام، جمع نی ام، دود پراكنده شدم شكر كند خاك دژم از فلك و چرخ به خم كز نظر و گردش او نور پذیرنده شدم باش چو شطرنج روان خامش و خود جمله زبان كز رخ آن شاه جهان فرخ و فرخنده شدم مولوی
-
3:54هرچه دارم در میان خواهم نهاد بی خبر سر در جهان خواهم نهاد گر بجنبد كاروان عاشقان پای پیش كاروان خواهم نهاد بر جهان چون صبح جان خواهم فشاند سر چو شمعی در میان خواهم نهاد گر قدم از خویش برخواهم گرفت از زمین بر آسمان خواهم نهاد با دل پرخون به امید وصال سر شبی بر آستان خواهم نهاد از زبان گوهرافشان در جهان طرفه گنجی جاودان خواهم نهاد عطار
-
4:06تو خورشیدی و یا زهره و یا ماهی نمیدانم وزین سرگشته مجنون چه می خواهی نمیدانم در این درگاه بیچونی همه لطف است و موزونی چه صحرایی چه خضرایی چه درگاهی نمیدانم زهی دریای بیساحل پر از ماهی درون دل چنین دریا ندیدستم چنین ماهی نمیدانم هزاران جان یعقوبی همیسوزد از این خوبی چرا ای یوسف خوبان در این چاهی نمیدانم خمش كن كز سخن چینی همیشه غرق تلوینی دمی هویی دمیهایی دمی آهی نمیدانم مولوی
-
5:31تا خیال دلكشت گل ریخت در آغوش چشم صد بهارم نقش زد بر پرده ی گل پوش چشم مردم بیگانه را یارای دیدار تو نیست خفته ای چون روشنایی گرچه در آغوش چشم وقت آن آمد كه ساغر پر كنیم از خون دل كز می لعلت تهی شد جام حسرت نوش چشم چشم و دل، نادیده، بر آن حسم پنهان عاشق اند آفرین بر بینش دل، آفرین بر هوش چشم آتش رخساره روشن كن شبی، ای برق عشق تا چراغی بر كنم در خانه ی خاموش چشم مژده ی دیدار می آرند؟ یا پیغام دوست؟ اشك شوق امشب چه می گوید نهان در گوش چشم؟ می رسد هر صبح بانگ دلنوازت، ناز گوش می كشم هر شب شراب چشم مستت، نوش چشم در غبار راه او، ای سایه! بینا شو، كه من منت صدتوتیا دارم ازو بر دوش چشم هوشنگ ابتهاج
-
3:38دیر آمدی ای نگار سرمست زودت ندهیم دامن از دست بر آتش عشقت آب تدبیر چندان كه زدیم بازننشست از روی تو سر نمیتوان تافت وز روی تو در نمیتوان بست از پیش تو راه رفتنم نیست چون ماهی اوفتاده در شست بیچاره كسی كه از تو ببرید آسوده تنی كه با تو پیوست ور سر ننهی در آستانش دیگر چه كنی دری دگر هست؟ سعدی
-
3:21این كیست این این كیست این شیرین و زیبا آمده سرمست و نعلین در بغل در خانه ما آمده خانه در او حیران شده اندیشه سرگردان شده صد عقل و جان اندر پیش بیدست و بیپا آمده ای معدن آتش بیا آتش چه میجویی ز ما والله كه مكر است و دغا ای ناگه این جا آمده شاد آمدی شاد آمدی جادو و استاد آمدی چون هدهد پیغامبری از پیش عنقا آمده خاموش كن خاموش كن از راه دیگر جوش كن ای دود آتشهای تو سودای سرها آمده مولوی
-
3:20تیز دوم تیز دوم تا به سواران برسم نیست شوم نیست شوم تا بر جانان برسم خوش شدهام خوش شدهام پاره آتش شدهام خانه بسوزم بروم تا به بیابان برسم خاك شوم خاك شوم تا ز تو سرسبز شوم آب شوم سجده كنان تا به گلستان برسم عالم این خاك و هوا گوهر كفر است و فنا در دل كفر آمدهام تا كه به ایمان برسم آن شه موزون جهان عاشق موزون طلبد شد رخ من سكه زر تا كه به میزان برسم مولوی
-
5:07كجایی؟ای ز جان خوشتر ، شبت خوش باد ، من رفتم بیا در من خوشی بنگر، شبت خوش باد من رفتم نگارا، بر سر كویت دلم را هیچ اگر بینی ز من دلخسته یاد آور، شبت خوش باد من رفتم تو با عیش و طرب خوش باش، من با ناله و زاری مرا كان نیست این بهتر، شبت خوش باد من رفتم منم امروز بیچاره، ز خان و مانم آواره نه دل در دست و نه دلبر، شبت خوش باد من رفتم مرا گویی كه: ای عاشق، نه ای وصل مرا لایق تو را چون نیستم در خور، شبت خوش باد من رفتم همی گفتم كه: ناگاهی، بمیرم در غم عشقت نكردی گفت من باور، شبت خوش باد من رفتم عراقی
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه