آواز جمال الدین منبری با همراهی تار شهریار فریوسفی
بخت آینه ندارم که در او می نگری
خاک بازار نیارزم که بر آن می گذری
من چنان عاشق رویت که ز خود بی خبرم
تو چنان فتنه خویشی که ز ما بی خبری
گفتم از دست غمت سر به جهان در بنهم
نتوانم که به هر جا بروم در نظری
بخت آینه ندارم که در او می نگری
خاک بازار نیارزم که بر آن می گذری
من چنان عاشق رویت که ز خود بی خبرم
تو چنان فتنه خویشی که ز ما بی خبری
گفتم از دست غمت سر به جهان در بنهم
نتوانم که به هر جا بروم در نظری
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
8:31
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه