ترانه ی کردی با مضمون شهادت امام حسین (ع) و ماه محرم
یه اسب بی سوار و ایال سوخته اوماد خیمه گاه رکاد برسه
گریو بچه یاد شیون زنو یکی و ناله و یکی و سرزنو
دخیمه زن و در غریور و بی پنا اومان و جم بی ان و دور ذوالجنا
ای ساب بی زووای اسب بی سوار حسین مه کجا و زین افتاد هار
والاشه زخمی ات خور اوردیه سر حسین مه و کی سپردیه
پل می زنه زمی دروز خمین وار باغی و نیزه یا گل کرده د هار
افتووخی نش و زنگ کاروو سر حسین مه و نیزه ساروو
ایواره وس گرت د زیر بال روز گم یینه قتلگاه دمین گرت و توز
چه روز زخمی ایی چی زخم کاریه زخمی که تا ابد و یادگاریه
دی روز پرستم دی روز پرد درد عشقه که سر هلن ور گشته دی نورد
یک اسب بی سوار با یال سوخته بر آستان خیمهگاه با رکاب بریده و آشفته
ضجه مویه کودکان و غریو شیون زنان به گوش میآید تنها و غریب نالهکنان بر سر میزنند
گریهکنان و مویهگویان بیشکیب و بیپناه از خیمهها بیرون آمدند بر گرداگرد ذوالجنان جمع شدهاند
ای اسبی که با زبان بیزبانی از سوارت سخن میگویی بگو حسین من در کدام گوشه از میدان بر زمین افتاده است
با پیکر خسته از تیرهای خصم چه پیغامی آوردهای، پیکر آن سردار بیهمتا (حسین (ع) را به چه کسی سپردهای
زمین میغلطد در روزی که از آسمان خون میبارد و باغی از نیزهها در این دشت سوزان گل کرده است
دیگر جای درنگ و شکیب در خیمهگاه نیست زیرا حسین تنها و غریب در قتلگاه افتاده است
آفتاب به خون نشسته و زنگ کاروان به گوش میآید در حالی که سر مقدس حسین (ع) بر نیزه ساربان دیده میشود
چه روز زخم خوردهای از یک زخم جانفرسایی زخمی که تا ابد در دلها به یادگار میماند
غروب زیر شانههای روز را گرفته است قتلگاه در گرد و غبار ناپیداست
در این روز پر از ستم در این روز پر از درد (روز عاشورا) عشق سربلند گشت و آزادگی و پیروزی به این نبرد برگشت.
یه اسب بی سوار و ایال سوخته اوماد خیمه گاه رکاد برسه
گریو بچه یاد شیون زنو یکی و ناله و یکی و سرزنو
دخیمه زن و در غریور و بی پنا اومان و جم بی ان و دور ذوالجنا
ای ساب بی زووای اسب بی سوار حسین مه کجا و زین افتاد هار
والاشه زخمی ات خور اوردیه سر حسین مه و کی سپردیه
پل می زنه زمی دروز خمین وار باغی و نیزه یا گل کرده د هار
افتووخی نش و زنگ کاروو سر حسین مه و نیزه ساروو
ایواره وس گرت د زیر بال روز گم یینه قتلگاه دمین گرت و توز
چه روز زخمی ایی چی زخم کاریه زخمی که تا ابد و یادگاریه
دی روز پرستم دی روز پرد درد عشقه که سر هلن ور گشته دی نورد
یک اسب بی سوار با یال سوخته بر آستان خیمهگاه با رکاب بریده و آشفته
ضجه مویه کودکان و غریو شیون زنان به گوش میآید تنها و غریب نالهکنان بر سر میزنند
گریهکنان و مویهگویان بیشکیب و بیپناه از خیمهها بیرون آمدند بر گرداگرد ذوالجنان جمع شدهاند
ای اسبی که با زبان بیزبانی از سوارت سخن میگویی بگو حسین من در کدام گوشه از میدان بر زمین افتاده است
با پیکر خسته از تیرهای خصم چه پیغامی آوردهای، پیکر آن سردار بیهمتا (حسین (ع) را به چه کسی سپردهای
زمین میغلطد در روزی که از آسمان خون میبارد و باغی از نیزهها در این دشت سوزان گل کرده است
دیگر جای درنگ و شکیب در خیمهگاه نیست زیرا حسین تنها و غریب در قتلگاه افتاده است
آفتاب به خون نشسته و زنگ کاروان به گوش میآید در حالی که سر مقدس حسین (ع) بر نیزه ساربان دیده میشود
چه روز زخم خوردهای از یک زخم جانفرسایی زخمی که تا ابد در دلها به یادگار میماند
غروب زیر شانههای روز را گرفته است قتلگاه در گرد و غبار ناپیداست
در این روز پر از ستم در این روز پر از درد (روز عاشورا) عشق سربلند گشت و آزادگی و پیروزی به این نبرد برگشت.
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
5:46
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان