تصنیف در فضای موسیقی دستگاهی و بی کلام همین قطعه
آراست عروس گل گلستان را
آماده شو ای بهار بستان را
وقت است که در سرود و وجد آرم
شور رخ گل هزار دستان را
از برگ شقایق ابر فروردین
آویخته قطره های باران را
بوی گل و رنگ گل بهم گویی
با مشک سرشته اند مرجان را
پروانه صفت دلم در این سودا
با شمع خ تو بسته پیمان را
آن ابر بهار بین که از گوهر
پرکرده میان جیب و دامان را
آن قوس قزح نگر که تو بر تو
آویخته پرده های الوان را
وان سنبلکان نگر که بی شانه
بر بافته گیسوی پریشان را
وان نرگسکان که همچو طنازان
بگشوده به ناز چشم فتان را
آراست عروس گل گلستان را
آماده شو ای بهار بستان را
وقت است که در سرود و وجد آرم
شور رخ گل هزار دستان را
از برگ شقایق ابر فروردین
آویخته قطره های باران را
بوی گل و رنگ گل بهم گویی
با مشک سرشته اند مرجان را
پروانه صفت دلم در این سودا
با شمع خ تو بسته پیمان را
آن ابر بهار بین که از گوهر
پرکرده میان جیب و دامان را
آن قوس قزح نگر که تو بر تو
آویخته پرده های الوان را
وان سنبلکان نگر که بی شانه
بر بافته گیسوی پریشان را
وان نرگسکان که همچو طنازان
بگشوده به ناز چشم فتان را
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه