ترانه ی پاپ در وصف شب یلدا
باز یلدا و من و ظرف اناری که تویی
باز هم مستم از آن چشم خماری که تویی
می رود حضرت پاییز ز اعماق تنم
باز من منتظر فصل بهاری که تویی
شب یلداست گمانم به درازا بکشد
عمر من در خم گیسوی نگاری که تویی
می کشد وعده ی وصل تو مرا آخر عمر
مانده ام منتظر قول و قراری که تویی
شب یلداست گمانم به درازا بکشد
عمر من در خم گیسوی نگاری که تویی
می کشد وعده ی وصل تو مرا آخر عمر
مانده ام منتظر قول و قراری که تویی
باز یلدا و من و ظرف اناری که تویی
باز هم مستم از آن چشم خماری که تویی
می رود حضرت پاییز ز اعماق تنم
باز من منتظر فصل بهاری که تویی
شب یلداست گمانم به درازا بکشد
عمر من در خم گیسوی نگاری که تویی
می کشد وعده ی وصل تو مرا آخر عمر
مانده ام منتظر قول و قراری که تویی
شب یلداست گمانم به درازا بکشد
عمر من در خم گیسوی نگاری که تویی
می کشد وعده ی وصل تو مرا آخر عمر
مانده ام منتظر قول و قراری که تویی
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه