ترانه ی پاپ
تو گوش درخت خشکیده ی من
از بهاری که می یاد، چیزی نگو
واسه برگ در به در تو کوچه ها
دیگه از رنگای پاییزی نگو
واسه موجی که به ساحل نرسید
قصه ی صخره و سنگا رو نگو
واسه ماهی که تو تنگش اسیره
قصه ی موجای دریا رو نگو
قصه ی جدایی رو ساده نگیر
چشم از این ساحل افتاده نگیر
داری می ری اما یادت بمونه
رد پات رو از دل جاده نگیر
بگو برمی گردی، راه دوری نیست
نگذر از حرمت این چشمای خیس
منو با فاصله تنها نذاری
مهربونیات رو واسم بنویس
تو گوش درخت خشکیده ی من
از بهاری که می یاد، چیزی نگو
واسه برگ در به در تو کوچه ها
دیگه از رنگای پاییزی نگو
واسه موجی که به ساحل نرسید
قصه ی صخره و سنگا رو نگو
واسه ماهی که تو تنگش اسیره
قصه ی موجای دریا رو نگو
قصه ی جدایی رو ساده نگیر
چشم از این ساحل افتاده نگیر
داری می ری اما یادت بمونه
رد پات رو از دل جاده نگیر
بگو برمی گردی، راه دوری نیست
نگذر از حرمت این چشمای خیس
منو با فاصله تنها نذاری
مهربونیات رو واسم بنویس
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه