ترانه ی پاپ
گفتم از سیاهی نیستم
گفتم از سپیدی نیستم
گفتم آنچه از خود من
در خود من دیدی نیستم
از نواحی شمال و جلگه های سبز و خیسم
مثل بارون سادگیمو رو تن گل می نویسم
یه سلام گرمی دارم، که می لرزونه صداتو
دریای سخاوتم من، پر کن از من کوزه هات رو
حس دستای غریبم، حس گندم و برنجه
خونه ام از خاکه و سبزه، دست من صندوق گنجه
آره من شمالی هستم، بوی بارون می ده دستم
آره من شمالی هستم، واسه ایران زنده هستم
خاکم از جایی اه که دریای پیرش
یادگاری از زمون های قدیمه
جایی که خواستن و خوشبختی و موندن
یه آلونک، یه چراغ و یه گلیمه
جایی که معجزه ی ساده ی بارون
عطر نارنج رو می بخشه به تن خاک
جایی که دیدنیه صبح و غروبش
روی ساحل، روی ماسه های نمناک
گفتم از سیاهی نیستم
گفتم از سپیدی نیستم
گفتم آنچه از خود من
در خود من دیدی نیستم
از نواحی شمال و جلگه های سبز و خیسم
مثل بارون سادگیمو رو تن گل می نویسم
یه سلام گرمی دارم، که می لرزونه صداتو
دریای سخاوتم من، پر کن از من کوزه هات رو
حس دستای غریبم، حس گندم و برنجه
خونه ام از خاکه و سبزه، دست من صندوق گنجه
آره من شمالی هستم، بوی بارون می ده دستم
آره من شمالی هستم، واسه ایران زنده هستم
خاکم از جایی اه که دریای پیرش
یادگاری از زمون های قدیمه
جایی که خواستن و خوشبختی و موندن
یه آلونک، یه چراغ و یه گلیمه
جایی که معجزه ی ساده ی بارون
عطر نارنج رو می بخشه به تن خاک
جایی که دیدنیه صبح و غروبش
روی ساحل، روی ماسه های نمناک
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه