سرود ساخته شاپور باستان سیر
چون همای ظفر از سپهر حق
در فضای وطن بال و پر گشود
همچو مهر زرافشان ز چهره مان
درد ماتم و زنگ شب زدود
پرده ی ظلمت شام تیره را
دشنه ی خونفشان سحر درید
از دل آن شب تیره و سیاه
صبح جانفزا بر وطن دمید
اکنون ببارد از ابر زلال باران بر بسیط دیار ما
غرق گل امید و شکوفه گشته دامن لاله زار ما
به ساحت وطن نگر که در شکوفه گشته غوطه ور
به کوه و دشت نظاره کن شده ز خیل لاله پر گهر
کنون ز مرغ نغمه خوان باغ ما
شنو به گوش جان و دل تو این ندا
زمان غم گذشت
دمید گل ظفر ز خاک عاشقان
رسید کنون ز ره پرنده ی بهار
خزان غم گذشت
اکنون ببارد از ابر زلال باران بر بسیط دیار ما
غرق گل امید و شکوفه گشته دامن لاله زار ما
چون همای ظفر از سپهر حق
در فضای وطن بال و پر گشود
همچو مهر زرافشان ز چهره مان
درد ماتم و زنگ شب زدود
پرده ی ظلمت شام تیره را
دشنه ی خونفشان سحر درید
از دل آن شب تیره و سیاه
صبح جانفزا بر وطن دمید
اکنون ببارد از ابر زلال باران بر بسیط دیار ما
غرق گل امید و شکوفه گشته دامن لاله زار ما
به ساحت وطن نگر که در شکوفه گشته غوطه ور
به کوه و دشت نظاره کن شده ز خیل لاله پر گهر
کنون ز مرغ نغمه خوان باغ ما
شنو به گوش جان و دل تو این ندا
زمان غم گذشت
دمید گل ظفر ز خاک عاشقان
رسید کنون ز ره پرنده ی بهار
خزان غم گذشت
اکنون ببارد از ابر زلال باران بر بسیط دیار ما
غرق گل امید و شکوفه گشته دامن لاله زار ما
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه