سرود در فضای موسیقی دستگاهی به مناسبت شهادت محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر
هر دم از این رهگذر رهگذری میرود
در پی مردان مرد پی سپری میرود
عرصه نگردد تهی گر چه ز هم سنگران
گه جگری میدرند گاه سری میرود
روزن فتح و خطر بسته نخواهد شدن
گر ز قضا ناوکی بر قدری میرود
راه رجا بسته نیست گرچه رجایی برفت
ریشه به جا باد اگر برگ و بری می رود
روضه نماند به زاغ، ور همه با درد وداغ
از صف مرغان باغ، نغمه گری می رود
جلوه خورشید ما، جمله جهان در نوشت
شعله به عالم زند، تا شرری می رود
مکتب اسلام باد زنده که در راه آن
گاه شبیری رود، گه شبری می رود
درسفر زندگی، آمد وشد کار ماست
تا پسری در رسد، خود پدری می رود
راه رجایی بجاست، شور رهایی بپاست
گرچه زنان آوران، ناموری می رود
بی هنران را بگو، گنج هنر زان ماست
گرچه زملک هنر، باهنری می رود
دامن دریای عشق تا که صدف پرور است
صیرفیان را چه باک، گر گهری می رود
تا که خدای جهان، حافظ این امت است
هر نظری می رسد، صد خطری می رود
راه رجا بسته نیست، گرچه رجایی برفت
ریشه به جا باد اگر برگ و بری می رود
هر دم از این رهگذر رهگذری میرود
در پی مردان مرد پی سپری میرود
عرصه نگردد تهی گر چه ز هم سنگران
گه جگری میدرند گاه سری میرود
روزن فتح و خطر بسته نخواهد شدن
گر ز قضا ناوکی بر قدری میرود
راه رجا بسته نیست گرچه رجایی برفت
ریشه به جا باد اگر برگ و بری می رود
روضه نماند به زاغ، ور همه با درد وداغ
از صف مرغان باغ، نغمه گری می رود
جلوه خورشید ما، جمله جهان در نوشت
شعله به عالم زند، تا شرری می رود
مکتب اسلام باد زنده که در راه آن
گاه شبیری رود، گه شبری می رود
درسفر زندگی، آمد وشد کار ماست
تا پسری در رسد، خود پدری می رود
راه رجایی بجاست، شور رهایی بپاست
گرچه زنان آوران، ناموری می رود
بی هنران را بگو، گنج هنر زان ماست
گرچه زملک هنر، باهنری می رود
دامن دریای عشق تا که صدف پرور است
صیرفیان را چه باک، گر گهری می رود
تا که خدای جهان، حافظ این امت است
هر نظری می رسد، صد خطری می رود
راه رجا بسته نیست، گرچه رجایی برفت
ریشه به جا باد اگر برگ و بری می رود
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:46
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان