تصنیف ارکسترال
من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه
صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
در شهر یکی کس را هوشیار نمی بینم
هریک بدتر از دیگر شوریده و دیوانه
جانا به خراباتا تا لذت جان بینی
جان را چه خوشی باشد این صحبت جانانه
تو وقت خراباتی دخلت می و خرجت می
زنی وقت به هوشیاران از پا یکی دانه
ای لولی بربط زن، تو مست تری یا من
ای تیشه چو تو مستی افسون من افسانه
چون کشتی بی لنگر کژ می شد و مژ می شد
وز حسرت او مرده، صد عاقل و فرزانه
من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه
صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
در شهر یکی کس را هوشیار نمی بینم
هریک بدتر از دیگر شوریده و دیوانه
جانا به خراباتا تا لذت جان بینی
جان را چه خوشی باشد این صحبت جانانه
تو وقت خراباتی دخلت می و خرجت می
زنی وقت به هوشیاران از پا یکی دانه
ای لولی بربط زن، تو مست تری یا من
ای تیشه چو تو مستی افسون من افسانه
چون کشتی بی لنگر کژ می شد و مژ می شد
وز حسرت او مرده، صد عاقل و فرزانه
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
12:46
کاربر مهمان