ترانه ارکسترال با صدای مهرداد کاظمی
زد خیمه به صحرای دلم جلوه ی امید
دل گشته هلاک تو از آن دم که تو را دید
بس نغمه که از حنجره ی عشق تو برخاست
بس غنچه ی نشکفته که بر روی تو خندید
ای آنکه به لبهای تو اعجاز مسیحاست
در سینه ام از یاد تو صد خاطره برپاست
دلشوره ات از رویش نیلوفر باغ است
از لاله چه گوییم که بر قلب تو داغ است
دلگرمی این نوسفران بر نگه توست
ره طی شود آسان چو بدست تو چراغ است
چون عشق تو دریا و پر از زورق دلهاست
در سینه ام از یاد تو صد خاطره برپاست
اینگونه که مشتاق پی راز و نیازی
در خلوت رویایی من خاطره سازی
بر دشت دل ما که پر از غنچه ی شوق است
شوری فکن اکنون که تو در گلشن رازی
امروز همه دل نگرانی به فرداست
در سینه ام از یاد تو صد خاطره برپاست
زد خیمه به صحرای دلم جلوه ی امید
دل گشته هلاک تو از آن دم که تو را دید
بس نغمه که از حنجره ی عشق تو برخاست
بس غنچه ی نشکفته که بر روی تو خندید
ای آنکه به لبهای تو اعجاز مسیحاست
در سینه ام از یاد تو صد خاطره برپاست
دلشوره ات از رویش نیلوفر باغ است
از لاله چه گوییم که بر قلب تو داغ است
دلگرمی این نوسفران بر نگه توست
ره طی شود آسان چو بدست تو چراغ است
چون عشق تو دریا و پر از زورق دلهاست
در سینه ام از یاد تو صد خاطره برپاست
اینگونه که مشتاق پی راز و نیازی
در خلوت رویایی من خاطره سازی
بر دشت دل ما که پر از غنچه ی شوق است
شوری فکن اکنون که تو در گلشن رازی
امروز همه دل نگرانی به فرداست
در سینه ام از یاد تو صد خاطره برپاست
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه