ترانه ای ساخته کاظم پوره
غرورم مثه کوهی شد که دلم
رو قله ش پراز ترس افتادنه
رو کوه غرورم چه تنها شده
دلم که داره بی تو جون می کنه
از اون لحظه عاشقی تا حالا
با فکرت نشستم دم پنجره
یه کاغذ قلم با رویای خیس
با بغضی نشسته توی حنجره
صدات می زنم تا سکوت بشکنه
ته خلوتم رد پای توه
یه جور زنگه که تو سکوت منه
همش انعکاس صدای توه
تو قلبم غرورم پر از خواهشه
سکوتم باید بشکنه با صدات
بیار اسممو رو زبونت بیار
که دنیامو راحت بریزم به پات
باید آخرش خودم بشکنم
تا فتح دلم واست آسون بشه
دلی که رنگش مست چشم توه
باید با نگاه تو درمون بشه
غرورم مثه کوهی شد که دلم
رو قله ش پراز ترس افتادنه
رو کوه غرورم چه تنها شده
دلم که داره بی تو جون می کنه
از اون لحظه عاشقی تا حالا
با فکرت نشستم دم پنجره
یه کاغذ قلم با رویای خیس
با بغضی نشسته توی حنجره
صدات می زنم تا سکوت بشکنه
ته خلوتم رد پای توه
یه جور زنگه که تو سکوت منه
همش انعکاس صدای توه
تو قلبم غرورم پر از خواهشه
سکوتم باید بشکنه با صدات
بیار اسممو رو زبونت بیار
که دنیامو راحت بریزم به پات
باید آخرش خودم بشکنم
تا فتح دلم واست آسون بشه
دلی که رنگش مست چشم توه
باید با نگاه تو درمون بشه
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه