مرثیه ویژه محرم ساخته محمد میرزمانی
عمو جان تشنه ی خوناب تیغم
مکن از باده ی عشقت دریغم
عمو اینک امانت را ادا کن
مرا قربانی خون خدا کن
سرم دارد هوای نی سواری
سرم را بر سر نی میگذاری
تنم مهمان شود بر خارا وخارا
سم اسبان ببوسد پیکرم را
بده جامی که دست افشان شوم من
به جشن تیغها مهمان شوم من
بکش دست نوازش بر سر من
بده اذن جهادم رهبر من
عمو جان سهم قاسم را جدا کن
به یک آری مرا حاجت روا کن
منم بیمار چشم مهربانت
مرا با گوشه ی چشمی دوا کن
در این هنگامه ی کوچ بهاری
مرا هم با پرستو ها رها کن
سر آمد طاقت و صبر و شکیبم
من اینجا بی علی اکبر غریبم
عمو جان تشنه ی خوناب تیغم
مکن از باده ی عشقت دریغم
عمو اینک امانت را ادا کن
مرا قربانی خون خدا کن
سرم دارد هوای نی سواری
سرم را بر سر نی میگذاری
تنم مهمان شود بر خارا وخارا
سم اسبان ببوسد پیکرم را
بده جامی که دست افشان شوم من
به جشن تیغها مهمان شوم من
بکش دست نوازش بر سر من
بده اذن جهادم رهبر من
عمو جان سهم قاسم را جدا کن
به یک آری مرا حاجت روا کن
منم بیمار چشم مهربانت
مرا با گوشه ی چشمی دوا کن
در این هنگامه ی کوچ بهاری
مرا هم با پرستو ها رها کن
سر آمد طاقت و صبر و شکیبم
من اینجا بی علی اکبر غریبم
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه