ترانه ی پاپ
چراغ این خونه ی روشن تویی
که نورش از آخر کوچه پیداست
تو هستی و پنجره نیمه بازه
تو هستی و شب غریبه تنهاست
پیش تو آینه ها غزل خون می شن
پرده ها می رقصن و در وا می شه
کلیدی که قفل درو وا می کرد
بدون تو خودش معما می شه
ساعت روشنی که تو فکرمی
ثانیه هاش منو صدا می کنه
هوای تو وقتی می خوای رد بشی
عطر اتاق رو جابه جا می کنه
به خونه بر می گردم از شهری که
بدون چشمای تو دیدنی نیست
خشته می شم از این همه هیاهو
به جز صدای تو شنیدنی نیست
زمان کنار تو نشسته رو تاب
می ره و بر می گرده پیشت انگار
زندگی این حواس بی خیال
که زل زده به عکس روی دیوار
پیش تو آینه ها غزل خون می شن
پرده ها می رقصن و در وا می شه
کلیدی که قفل درو وا می کرد
چراغ این خونه ی روشن تویی
که نورش از آخر کوچه پیداست
تو هستی و پنجره نیمه بازه
تو هستی و شب غریبه تنهاست
پیش تو آینه ها غزل خون می شن
پرده ها می رقصن و در وا می شه
کلیدی که قفل درو وا می کرد
بدون تو خودش معما می شه
ساعت روشنی که تو فکرمی
ثانیه هاش منو صدا می کنه
هوای تو وقتی می خوای رد بشی
عطر اتاق رو جابه جا می کنه
به خونه بر می گردم از شهری که
بدون چشمای تو دیدنی نیست
خشته می شم از این همه هیاهو
به جز صدای تو شنیدنی نیست
زمان کنار تو نشسته رو تاب
می ره و بر می گرده پیشت انگار
زندگی این حواس بی خیال
که زل زده به عکس روی دیوار
پیش تو آینه ها غزل خون می شن
پرده ها می رقصن و در وا می شه
کلیدی که قفل درو وا می کرد
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه