ترانه با صدای حمید فولادی
تو گوش درخت خشکیده ی من از بهاری که میاد چیزی نگو
واسه برگ دربدر تو کوچه ها دیگه از رنگای پاییزی نگو
واسه موجی که به ساحل نرسید قصه ی صخره و سنگا رو نگو
واسه ماهی که تو تنگش اسیره قصه ی موجای دریا رو نگو
قصه ی جدایی رو ساده نگیر چشم از این ساحل افتاده نگیر
داری میری اما یادت بمونه رد پاتو از دل جاده نگیر
بگو بر میگردی راه دوری نیس
نگذر از حرمت این چشمای خیس
منو با فاصله تنها نذاری مهربونیاتو واسم بنویس
تو گوش درخت خشکیده ی من از بهاری که میاد چیزی نگو
واسه برگ دربدر تو کوچه ها دیگه از رنگای پاییزی نگو
واسه موجی که به ساحل نرسید قصه ی صخره و سنگا رو نگو
واسه ماهی که تو تنگش اسیره قصه ی موجای دریا رو نگو
قصه ی جدایی رو ساده نگیر چشم از این ساحل افتاده نگیر
داری میری اما یادت بمونه رد پاتو از دل جاده نگیر
بگو بر میگردی راه دوری نیس
نگذر از حرمت این چشمای خیس
منو با فاصله تنها نذاری مهربونیاتو واسم بنویس
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه