ترانه پاپ در سوگ شهدای خدمت
سبکبال بر موجی از مه،
به قاف تماشا رسیدند
به صبحِ تشرف به خورشید،
به دیدار فردا رسیدند
از این حسرت روزمره،
کشیدندشان ذره ذره
که بیحاشیه، بیتکلف،
به متن و به معنا رسیدند
به تاریک شب هدیه دادند
درخشیدن اشکشان را
از آن تیرگیها گذشتند
به این روشنیها رسیدند
به دل زخم و بر لب تبسم
همه دردشان درد مردم
به آغوش گرم شهادت
برای مداوا رسیدند
پس از سالها رنج دنیا
نیفتاده بودند از پا
مقام رضا رزقشان شد
به لبخند زهرا رسیدند
دریغا و دردا که ماندیم
عجب سهمگین است ماندن
چه جانانه از جان گذشتند
شگفتا چه زیبا رسیدند
نه از مدعیها نبودند
گرفتار دنیا نبودند
ببین این صف اولینها
به آغوش مولا رسیدند
سبکبال بر موجی از مه،
به قاف تماشا رسیدند
به صبحِ تشرف به خورشید،
به دیدار فردا رسیدند
از این حسرت روزمره،
کشیدندشان ذره ذره
که بیحاشیه، بیتکلف،
به متن و به معنا رسیدند
به تاریک شب هدیه دادند
درخشیدن اشکشان را
از آن تیرگیها گذشتند
به این روشنیها رسیدند
به دل زخم و بر لب تبسم
همه دردشان درد مردم
به آغوش گرم شهادت
برای مداوا رسیدند
پس از سالها رنج دنیا
نیفتاده بودند از پا
مقام رضا رزقشان شد
به لبخند زهرا رسیدند
دریغا و دردا که ماندیم
عجب سهمگین است ماندن
چه جانانه از جان گذشتند
شگفتا چه زیبا رسیدند
نه از مدعیها نبودند
گرفتار دنیا نبودند
ببین این صف اولینها
به آغوش مولا رسیدند
کاربر مهمان