مرثیه به مناسبت رحلت پیامبر اکرم ( ص )
گل هستی دریغا
به تاراج خزان رفت
جهان جسمی ست بی جان
مگر جان جهان رفت
چرا شد تیره چون شب چهره ی روز
شرر زد بر فلک آه جهان سوز
نمی تابد دگر نوری ز روزن
مگر پنهان شد آن مهر دل افروز
همه افلاکیان در اضطرابند
پریشان از فراق آفتابند
همه عالم از این طوفان اندوه
چو موجی بی سکون در پیچ و تابند
سفر کرد آن که او جان جهان بود
نشانی از جمال بی نشان بود
ز لطفت صدر و بدر آفرینش
ز رفعت خاتم پیغمبران بود
گل هستی دریغا
به تاراج خزان رفت
جهان جسمی ست بی جان
مگر جان جهان رفت
چرا شد تیره چون شب چهره ی روز
شرر زد بر فلک آه جهان سوز
نمی تابد دگر نوری ز روزن
مگر پنهان شد آن مهر دل افروز
همه افلاکیان در اضطرابند
پریشان از فراق آفتابند
همه عالم از این طوفان اندوه
چو موجی بی سکون در پیچ و تابند
سفر کرد آن که او جان جهان بود
نشانی از جمال بی نشان بود
ز لطفت صدر و بدر آفرینش
ز رفعت خاتم پیغمبران بود
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
6:11
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه