بازخوانی ترانهی فولکلور خراسانی
ای شب بارانی نمی باری ببار
ماه تابانی نمی تابی بتاب
نور چشمانی نمی آیی بیا
بیا مهدی جهان را دلگشا کن
کویر زندگی را با صفا کن
ای شب بارانی نمی باری ببار
ماه تابانی نمی تابی بتاب
عدالت تشنه است سیراب گردان
کنون در سرزمین خشک دنیا
ای شب بارانی نمی باری ببار
ماه تابانی نمی تابی بتاب
نور چشمانی نمی آیی بیا
بتاب ای مه در این کاشانه امشب
که بی روی تو بس این خانه تار است
ای شب بارانی نمی باری ببار
ماه تابانی نمی تابی بتاب
نور چشمانی نمی آیی بیا
به دل صد شور و غوغا دارم ای گل
به سینه با تو سودا دارم ای گل
ای شب بارانی نمی باری ببار
ماه تابانی نمی تابی بتاب
نور چشمانی نمی آیی بیا
روح و ریحانی نمی آیی بیا
ای شب بارانی نمی باری ببار
ماه تابانی نمی تابی بتاب
نور چشمانی نمی آیی بیا
بیا مهدی جهان را دلگشا کن
کویر زندگی را با صفا کن
ای شب بارانی نمی باری ببار
ماه تابانی نمی تابی بتاب
عدالت تشنه است سیراب گردان
کنون در سرزمین خشک دنیا
ای شب بارانی نمی باری ببار
ماه تابانی نمی تابی بتاب
نور چشمانی نمی آیی بیا
بتاب ای مه در این کاشانه امشب
که بی روی تو بس این خانه تار است
ای شب بارانی نمی باری ببار
ماه تابانی نمی تابی بتاب
نور چشمانی نمی آیی بیا
به دل صد شور و غوغا دارم ای گل
به سینه با تو سودا دارم ای گل
ای شب بارانی نمی باری ببار
ماه تابانی نمی تابی بتاب
نور چشمانی نمی آیی بیا
روح و ریحانی نمی آیی بیا
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه