ترانه پاپ
میشینم با قلم، کاغذ. دوباره حس نقاشی
حالا بارون احساس رو، میگیرم تا تو پیدا شی
یه دفعه کشیدم رو خاک سایه خودمو با تو
یه گندم زار رویایی، که میگیری عطر دستات رو
چه عطر تازه ای داره، خاطراتی که تو میسازی
چه قشنگه وقتی توی یک جاده دور و درازی
تو جنگ سایه و روشن، چه اشکایی که میریزه
من و چشمای درگیری، که از شوق تو لبریزه
میشینم با قلم، کاغذ. دوباره حس نقاشی
حالا بارون احساس رو، میگیرم تا تو پیدا شی
یه دفعه کشیدم رو خاک سایه خودمو با تو
یه گندم زار رویایی، که میگیری عطر دستات رو
چه عطر تازه ای داره، خاطراتی که تو میسازی
چه قشنگه وقتی توی یک جاده دور و درازی
تو جنگ سایه و روشن، چه اشکایی که میریزه
من و چشمای درگیری، که از شوق تو لبریزه
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه