ترانه ترکمنی با مضمون بهار
باغتلی شوعله سین ساچیپ بهار گلدی بهار گلدی
شاد خلقیمه قوجاق آچیپ تازه نوروز بهار گلدی
اگر چقسینگ کینگ میدانا دم آلانگدا قانا قانا
شفا دور یاد عزیز جانا بهار گلدی بهار گلدی
یاراو اولر یاقش یاقسن بو داغه گلسن یارم بو گین گیمش درماغه
چشمه ننگ یاننه گلسن عید ده بهار تکین قدم قویسون بو باغه...
عید گلنده طوی ائدی قوشمه ورئی و اوینیی
قش که گئتده قارینن عیسی بخشی تارینن
اصلی کرم نن دئیر
ایری لره داغ لیر
یاراو اولر دردم درمانم اولسن بیر گئجه قاتلم مهمانم اولسن
عیدنگ گئجه سه اسیره اُولئم قوجاقه منی چِن زندانم اولسن
عید گلنده طوی ائدی قوشمه ورئی و اوینیی
قش که گئتده قارینن عیسی بخشی تارینن
اصلی کرم نن دئیر
ایری لره داغ لیر
بخت من شعلهور شده بهار آمد بهار آمد
مردم همه شاد هستند و آغوش باز کردند برای بهار بهار آمد بهار آمد
هنگام بهار به ییلاق بروید و آنجا وقتی نفس بکشید روحتان تازه میشود
و سیر میشوید
و همچنین شفابخش جان عزیز است بهار آمد بهار آمد
یارب میشود که باران به این کوه ببارد و
یارم امروز به قصد جمع کردن مروارید ( استعاره از قطرات باران) به این سو بیاید
با فرا رسیدن عید بر سر چشمه بیاید و
مانند بهار به این باغ قدم بگذارد
با فرارسیدن عید جشن عروسی را برپا کنیم با نوای قوشمه به رقص درآییم و
با بدرقه زمستان و برفش عیسی بخشی با دوتارش
در مراسم ما از افسانه اصلی کرم خواهد خواند و شور عشق را در دلها را تازه خواهد کرد
یا رب امکان دارد که درد من ( یار من) درمان من شود و یا رب امکان دارد که درد من ( یار من) درمان من شود و
شب عید اسیر او باشم و آغوشش زندان من باشد
با فرارسیدن عید جشن عروسی را برپا کنیم با نوای قوشمه به رقص درآییم و
با بدرقه زمستان و برفش عیسی بخشی با دوتارش
در مراسم ما از افسانه اصلی کرم خواهد خواند و شور عشق را در دلها را تازه خواهد کرد.
باغتلی شوعله سین ساچیپ بهار گلدی بهار گلدی
شاد خلقیمه قوجاق آچیپ تازه نوروز بهار گلدی
اگر چقسینگ کینگ میدانا دم آلانگدا قانا قانا
شفا دور یاد عزیز جانا بهار گلدی بهار گلدی
یاراو اولر یاقش یاقسن بو داغه گلسن یارم بو گین گیمش درماغه
چشمه ننگ یاننه گلسن عید ده بهار تکین قدم قویسون بو باغه...
عید گلنده طوی ائدی قوشمه ورئی و اوینیی
قش که گئتده قارینن عیسی بخشی تارینن
اصلی کرم نن دئیر
ایری لره داغ لیر
یاراو اولر دردم درمانم اولسن بیر گئجه قاتلم مهمانم اولسن
عیدنگ گئجه سه اسیره اُولئم قوجاقه منی چِن زندانم اولسن
عید گلنده طوی ائدی قوشمه ورئی و اوینیی
قش که گئتده قارینن عیسی بخشی تارینن
اصلی کرم نن دئیر
ایری لره داغ لیر
بخت من شعلهور شده بهار آمد بهار آمد
مردم همه شاد هستند و آغوش باز کردند برای بهار بهار آمد بهار آمد
هنگام بهار به ییلاق بروید و آنجا وقتی نفس بکشید روحتان تازه میشود
و سیر میشوید
و همچنین شفابخش جان عزیز است بهار آمد بهار آمد
یارب میشود که باران به این کوه ببارد و
یارم امروز به قصد جمع کردن مروارید ( استعاره از قطرات باران) به این سو بیاید
با فرا رسیدن عید بر سر چشمه بیاید و
مانند بهار به این باغ قدم بگذارد
با فرارسیدن عید جشن عروسی را برپا کنیم با نوای قوشمه به رقص درآییم و
با بدرقه زمستان و برفش عیسی بخشی با دوتارش
در مراسم ما از افسانه اصلی کرم خواهد خواند و شور عشق را در دلها را تازه خواهد کرد
یا رب امکان دارد که درد من ( یار من) درمان من شود و یا رب امکان دارد که درد من ( یار من) درمان من شود و
شب عید اسیر او باشم و آغوشش زندان من باشد
با فرارسیدن عید جشن عروسی را برپا کنیم با نوای قوشمه به رقص درآییم و
با بدرقه زمستان و برفش عیسی بخشی با دوتارش
در مراسم ما از افسانه اصلی کرم خواهد خواند و شور عشق را در دلها را تازه خواهد کرد.
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه