ترانهی بختیاری
هممون ده ور یه کیم زیر به هون ه ش و ه م ه بر رچ ایزنه به آسمون
ده ر ه و ری سینی و چایینه بیار ه ک ر بیشین بیتی ز شانومه بخون
به و به دلها ای ه ونر ه بار و بهنر ه ه م شک اهونر ه به ه ش ه م ک دار ای ه کنه
دا ه و ری زیته ری قالیت ه بو ه و ف نبض دل ه گ م ه گ م کرکی ت تون ه
رو ش ن به چاله ها ته ش حال ما کنار هم ه خش
ایزنیم به غصه ها ته ش حال ما کنار هم ه خش
غم و دردا که ن کر د ن ک سله م نون تیری ایون ه ته ش به دلهم
تو ایگوهی همه دنیا ز خو م ه گویهله م وقتی نشست ن به کلهم
رو ش ن به چاله ها ته ش حال ما کنار هم خش
ایزنیم به غصه ها ته ش حال ما کنار هم ه خش
اه ور ایا چف د ر ایچین ه له ک دار باد ایا ه ف ه ک نه م ن ساز بههار
ه ش و بیو ! تا بینیشینیم ک ل هم مه د ه رو ! یا ه ر مه وی ر مو بیار
هممون ده ور یه کیم زیر به هون شادی و مهر و صفا م ن د لمون
ته ش به چاله مون ب ل ز ه ه نی ام به نگ خنده مون ایره به آسمون
رو ش ن به چاله ها ته ش حال ما کنار هم ه خش
ایزنیم به غصه ها ته ش حال ما کنار هم ه خش
های نایی نایی نایی دل به تو داده نمایی
ه خ وت ه گ ل با وفایی ه خ وت ه گ ل با وفایی
هر ه ک جه نومت ایا بال ایدرا ه ر م بنشین کنا ه رم
تو ه گ ل اهوری ه ش می مو چی بهها ه ر م بنشین کنارم
دست ته دسته م بده سی د ل ت هنا تو بیو به یاری
ه وست ه دل به ته رنه هات ا ی ه ش و تار اینکه گردواری
های نایی نایی نایی دل به تو داده نمایی
خوت گل با وفایی خوت گل با وفایی
همه به دور هم در زیر سیاه چادر جمع هستیم در آسمان ماه میدرخشد
دختر تو سینی و چایی را بیاور و پسر تو بنشین و بیتی از شاهنامه بخوان
پدر با مهر خود در دلها گویی بار و وسایل زندگی را میگستراند مشک آب و حیات زندگانی را بر پایه میگذارد
مادر زودتر قالی خود را بباف که نبض زندگی و صفای دل صدای قالیبافی توست در چاله آتشدان آتش به پایت و حال ما در کنار یکدیگر خوش است
به غم غصه آتش میزنیم و اینگونه حال ما در کنار همدیگر خوش است
غم و دردها مرا کسل نکرده است و نان تیری آتش در دل به پا کرده است دنیا از آن من است وقتی برادران و نزدیکانم در کنار من هستند
در چاله آتشدان آتش به پایت و حال ما در کنار یکدیگر خوش است
به غم غصه آتش میزنیم و اینگونه حال ما در کنار همدیگر خوش است
ابر در آسمان خودنمایی میکند باد نوید بهار و شادمانی میدهد
وقت است که شامگاه در کنار همدیگر با دل سادگی بنشینیم
ای ماه در آسمان بدرخش و یاد و خاطره بارم را به یادم بیاور و زنده کن
همه به دور هم زیر سیاه چادر هستیم و شادی و مهر و صفا در دلمان است
آتش زندگیمان هنوز پر فروش است و صدای خندههایمان به آسمان بلند است
در چاله آتشدان آتش به پایت و حال ما در کنار یکدیگر خوش است
به غم غصه آتش میزنیم و اینگونه حال ما در کنار همدیگر خوش است
نایی نایی نایی توصیف عشق و زیبایی در گویش بختیاری
دل به تو دادم تو مانند گل و با وفا هستی هر کجا نام تو میآید من مانند پرنده بال در آورده و کنار تو من یشینم تو مانند گل ابریشمی و من مانند بهار در
کنار تو هستم و من بشینم
دستت را برای رفع تنهایی من و یاری دادن به من بده
دل که به سیاهی موهایت افتاده است، سیاهی و تباهی شب رخت بر بسته است.
هممون ده ور یه کیم زیر به هون ه ش و ه م ه بر رچ ایزنه به آسمون
ده ر ه و ری سینی و چایینه بیار ه ک ر بیشین بیتی ز شانومه بخون
به و به دلها ای ه ونر ه بار و بهنر ه ه م شک اهونر ه به ه ش ه م ک دار ای ه کنه
دا ه و ری زیته ری قالیت ه بو ه و ف نبض دل ه گ م ه گ م کرکی ت تون ه
رو ش ن به چاله ها ته ش حال ما کنار هم ه خش
ایزنیم به غصه ها ته ش حال ما کنار هم ه خش
غم و دردا که ن کر د ن ک سله م نون تیری ایون ه ته ش به دلهم
تو ایگوهی همه دنیا ز خو م ه گویهله م وقتی نشست ن به کلهم
رو ش ن به چاله ها ته ش حال ما کنار هم خش
ایزنیم به غصه ها ته ش حال ما کنار هم ه خش
اه ور ایا چف د ر ایچین ه له ک دار باد ایا ه ف ه ک نه م ن ساز بههار
ه ش و بیو ! تا بینیشینیم ک ل هم مه د ه رو ! یا ه ر مه وی ر مو بیار
هممون ده ور یه کیم زیر به هون شادی و مهر و صفا م ن د لمون
ته ش به چاله مون ب ل ز ه ه نی ام به نگ خنده مون ایره به آسمون
رو ش ن به چاله ها ته ش حال ما کنار هم ه خش
ایزنیم به غصه ها ته ش حال ما کنار هم ه خش
های نایی نایی نایی دل به تو داده نمایی
ه خ وت ه گ ل با وفایی ه خ وت ه گ ل با وفایی
هر ه ک جه نومت ایا بال ایدرا ه ر م بنشین کنا ه رم
تو ه گ ل اهوری ه ش می مو چی بهها ه ر م بنشین کنارم
دست ته دسته م بده سی د ل ت هنا تو بیو به یاری
ه وست ه دل به ته رنه هات ا ی ه ش و تار اینکه گردواری
های نایی نایی نایی دل به تو داده نمایی
خوت گل با وفایی خوت گل با وفایی
همه به دور هم در زیر سیاه چادر جمع هستیم در آسمان ماه میدرخشد
دختر تو سینی و چایی را بیاور و پسر تو بنشین و بیتی از شاهنامه بخوان
پدر با مهر خود در دلها گویی بار و وسایل زندگی را میگستراند مشک آب و حیات زندگانی را بر پایه میگذارد
مادر زودتر قالی خود را بباف که نبض زندگی و صفای دل صدای قالیبافی توست در چاله آتشدان آتش به پایت و حال ما در کنار یکدیگر خوش است
به غم غصه آتش میزنیم و اینگونه حال ما در کنار همدیگر خوش است
غم و دردها مرا کسل نکرده است و نان تیری آتش در دل به پا کرده است دنیا از آن من است وقتی برادران و نزدیکانم در کنار من هستند
در چاله آتشدان آتش به پایت و حال ما در کنار یکدیگر خوش است
به غم غصه آتش میزنیم و اینگونه حال ما در کنار همدیگر خوش است
ابر در آسمان خودنمایی میکند باد نوید بهار و شادمانی میدهد
وقت است که شامگاه در کنار همدیگر با دل سادگی بنشینیم
ای ماه در آسمان بدرخش و یاد و خاطره بارم را به یادم بیاور و زنده کن
همه به دور هم زیر سیاه چادر هستیم و شادی و مهر و صفا در دلمان است
آتش زندگیمان هنوز پر فروش است و صدای خندههایمان به آسمان بلند است
در چاله آتشدان آتش به پایت و حال ما در کنار یکدیگر خوش است
به غم غصه آتش میزنیم و اینگونه حال ما در کنار همدیگر خوش است
نایی نایی نایی توصیف عشق و زیبایی در گویش بختیاری
دل به تو دادم تو مانند گل و با وفا هستی هر کجا نام تو میآید من مانند پرنده بال در آورده و کنار تو من یشینم تو مانند گل ابریشمی و من مانند بهار در
کنار تو هستم و من بشینم
دستت را برای رفع تنهایی من و یاری دادن به من بده
دل که به سیاهی موهایت افتاده است، سیاهی و تباهی شب رخت بر بسته است.
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:33
کاربر مهمان
کاربر مهمان