ترانه ی پاپ
آغوش باز کردی و یک لحظه زیستم
طوفان بغل گرفتم و باران گریستم
از عمر قانعم به همان لحظهی محال
آن بینهایتی که تو با تو زیستم
از من مخواه این که بمانم کنار تو
از من مخواه با تو بگویم که کیستم
از ابر پاره پاره جدا میشوم ببین
در این خیال یخ زده دنبال چیستم؟!
فرقی ندارد این که منم روبهروی تو
با آن که تا به حال نبودهست و نیستم
کوهم، صبور! منتظر روز رستخیز
لعنت به من اگر که به پایت نایستم
آغوش باز کردی و یک لحظه زیستم
طوفان بغل گرفتم و باران گریستم
از عمر قانعم به همان لحظهی محال
آن بینهایتی که تو با تو زیستم
از من مخواه این که بمانم کنار تو
از من مخواه با تو بگویم که کیستم
از ابر پاره پاره جدا میشوم ببین
در این خیال یخ زده دنبال چیستم؟!
فرقی ندارد این که منم روبهروی تو
با آن که تا به حال نبودهست و نیستم
کوهم، صبور! منتظر روز رستخیز
لعنت به من اگر که به پایت نایستم
آهنگ ها
-
عنوانزمان
-
4:20
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه