ترانه پاپ
باید
دست از تو بردارم
اما نمیدانم چه خواهد شد، پس از آن؟!
شاید
دیوانه تر گَردم
یا اینکه برگردد، دلِ زارم، به سامان
دلواپسی هایم
تمامِ آنچه دارم
من با تو یا بی تو، شبیهِ تو، همیشه بی قرارم
من از تو میخواهم
میخواهم
نگاهَت را نگیری از نگاهم
حرفی به دل مانده
که ناخوانده
نباید بُگذری ساده زِ راهم
من، بی تو پاییزم، مَرو
از شاخه میریزم، مَرو
بر من مَتاب از روی عادت
آخر، تو بی مِهری مگر؟
تنها رهایم کن، اگر یِکدَم جدا ماندم زِ یادت
ای گُل
حرفی بزن، شاید
روشن شود آتشی، به باغِ ناامیدی
گرچه
می ترسم از آنکه
سوزانیَم عاقبت، به داغِ ناامیدی
دلواپسی هایم
تمامِ آنچه دارم
من با تو یا بی تو، شبیهِ تو، همیشه بیقرارم
من از تو میخواهم
میخواهم
نگاهَت را نگیری از نگاهم
حرفی به دل مانده
که ناخوانده
نباید بُگذری ساده زِ راهم
من، بی تو پاییزم، مَرو
از شاخه می ریزم، مَرو
بر من مَتاب از روی عادت
آخر، تو بی مِهری مگر؟
تنها رهایم کن، اگر
یِک دَم جدا ماندم زِ یادت
باید
دست از تو بردارم
اما نمیدانم چه خواهد شد، پس از آن؟!
شاید
دیوانه تر گَردم
یا اینکه برگردد، دلِ زارم، به سامان
دلواپسی هایم
تمامِ آنچه دارم
من با تو یا بی تو، شبیهِ تو، همیشه بی قرارم
من از تو میخواهم
میخواهم
نگاهَت را نگیری از نگاهم
حرفی به دل مانده
که ناخوانده
نباید بُگذری ساده زِ راهم
من، بی تو پاییزم، مَرو
از شاخه میریزم، مَرو
بر من مَتاب از روی عادت
آخر، تو بی مِهری مگر؟
تنها رهایم کن، اگر یِکدَم جدا ماندم زِ یادت
ای گُل
حرفی بزن، شاید
روشن شود آتشی، به باغِ ناامیدی
گرچه
می ترسم از آنکه
سوزانیَم عاقبت، به داغِ ناامیدی
دلواپسی هایم
تمامِ آنچه دارم
من با تو یا بی تو، شبیهِ تو، همیشه بیقرارم
من از تو میخواهم
میخواهم
نگاهَت را نگیری از نگاهم
حرفی به دل مانده
که ناخوانده
نباید بُگذری ساده زِ راهم
من، بی تو پاییزم، مَرو
از شاخه می ریزم، مَرو
بر من مَتاب از روی عادت
آخر، تو بی مِهری مگر؟
تنها رهایم کن، اگر
یِک دَم جدا ماندم زِ یادت
کاربر مهمان
کاربر مهمان