سرود ساخته محمد بیگلری پور، 1363
برخیزیم و سر به کف گیریم
اوج قله ی شرف گیریم
قامت در جهان برافرازیم
با رزمی دگر حمله ای دگر
قلب فتنه را هدف گیریم
خصم سفله را خسته جان کنیم
پردلان جوشن از تن نگیرند
تا قصاص خود ز دشمن نگیرد
هرکه او مرد رزم و خطر نیست
مرده و زنده اش را ثمر نیست
زنده آنان که مردان مردند
با ستمکارگان در نبردند
ما به هر عرصه ای مرد جنگیم
قلزم زندگی را نهنگیم
برخیزیم چو شعله سرکشیم
نقشی از شکوه و فر کشیم
از مرز فسانه بگذریم
تا اوج حماسه پر کشیم
خصم فتنه پیشه را با سلاح آتشین
در تمام پهنه ها ناتوان کنیم
ای دشمن صلابت و قدرت و عزم ما نگر
عزت و اعتلای ما را نگر
ای تو را بر جبین زخم تیغ ما
زخم این دشنه را بی دوا نگر
تا که لطف ایزدی یاور ماست
سایه ی عنایتش سنگر ماست
حرز جان ما دعای خمینی ست
انکه میر و مرشد و رهبر ماست
برخیزیم و سر به کف گیریم
اوج قله ی شرف گیریم
قامت در جهان برافرازیم
با رزمی دگر حمله ای دگر
قلب فتنه را هدف گیریم
خصم سفله را خسته جان کنیم
پردلان جوشن از تن نگیرند
تا قصاص خود ز دشمن نگیرد
هرکه او مرد رزم و خطر نیست
مرده و زنده اش را ثمر نیست
زنده آنان که مردان مردند
با ستمکارگان در نبردند
ما به هر عرصه ای مرد جنگیم
قلزم زندگی را نهنگیم
برخیزیم چو شعله سرکشیم
نقشی از شکوه و فر کشیم
از مرز فسانه بگذریم
تا اوج حماسه پر کشیم
خصم فتنه پیشه را با سلاح آتشین
در تمام پهنه ها ناتوان کنیم
ای دشمن صلابت و قدرت و عزم ما نگر
عزت و اعتلای ما را نگر
ای تو را بر جبین زخم تیغ ما
زخم این دشنه را بی دوا نگر
تا که لطف ایزدی یاور ماست
سایه ی عنایتش سنگر ماست
حرز جان ما دعای خمینی ست
انکه میر و مرشد و رهبر ماست
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه