ترانه پاپ ارکسترال با گویش جنوبی
وقتی که چند تا فرشته توی ابرو پر شوگه
رفتن اونجا که خدا هه بی همیشه جا شوگه
روز شرمندگی ابرو و زمین و آسمان
که تو اون لحظه فقط نگاه شوکه
حیف و صد حیف که پرپر بودن
مهمونون دل دیریا بودن
چشم دیریا تا قیامت خیس بو همه شون راهی فردا بودن
صدای ناله ی طفلی که خافته میون سینه ای از هم شکافته
نگاه مهربون اون جوونی که غیرت از نگاهونی شریخته
ابوتن اون مدال روی سینه ات یه عمری تو دلوم امونه کینه ات
به نامردی بمونی تا قیامت خراب ابوت یه روز از ریشه خونه ات
مشت در مشت اکشوم به هر که ایکشت
بی گلون بی گناه (وا) با خنجر از پشت
بار اول نین تو کارت کشتنن رو در رو ناجنگی چون ادونی مشکلن
این نقاب از چهره خو واگه دگه اگه تو مردی رو در رو بگه
ناله سر نادم مه جاموندم از ایی پرواز اوشو که رفتن شروع بوتازه ای اواز
رسیدن خونه ی نو جنسش از لاله سیه رو بو که ایکشت طفل یک ساله
آن زمان که فرشتهها در میان ابرها به پرواز درآمدن
آن جایی که خدا هست برای همیشه ماندگار شدند
روز شرمندگی ابر و زمین و آسمان
که در اون لحظه فقط نگاه کردند
حیف و صد حیف که پرپر شدند و به مهمانی دل دریا شتافتند
به مهمانی دل دریا شتافتند چشمهای دریا تا قیامت خیس شد
چشمهای دریا تا قیامت خیس شد همگی راهی فردا شدند
صدای نالهی کودکی که در میان سینهی در هم شکافتهی مادرش خوابیده بود و
نگاه مهربان آن جوانی که سرشار از غیرت بود
میشود مدال روی سینهی تو تا ابد در دلم میماند کینهی تو
به نامردی از تو یاد میشود تا قیامت خراب میشود روزی از ریشه خانهات
مشت در مشت میکشم آن کسی را که کشت، گلهای بی گناه را
با خنجر از پشت
بار اول نیست تو کارت کشتن است رو در رو نمیجنگی چون میدانی مشکل است
این نقاب را از چهرهات بردار دیگر اگر مردی رو در رو بجنگ
ناله سر نمیدهم من جا ماندهام از این پرواز آنان که رفتن تازه شروع شد این آواز
آنها رسیدند به خانه نو، جنسش از لاله سیه روی شد ان کسی که کشت طفل یک ساله.
وقتی که چند تا فرشته توی ابرو پر شوگه
رفتن اونجا که خدا هه بی همیشه جا شوگه
روز شرمندگی ابرو و زمین و آسمان
که تو اون لحظه فقط نگاه شوکه
حیف و صد حیف که پرپر بودن
مهمونون دل دیریا بودن
چشم دیریا تا قیامت خیس بو همه شون راهی فردا بودن
صدای ناله ی طفلی که خافته میون سینه ای از هم شکافته
نگاه مهربون اون جوونی که غیرت از نگاهونی شریخته
ابوتن اون مدال روی سینه ات یه عمری تو دلوم امونه کینه ات
به نامردی بمونی تا قیامت خراب ابوت یه روز از ریشه خونه ات
مشت در مشت اکشوم به هر که ایکشت
بی گلون بی گناه (وا) با خنجر از پشت
بار اول نین تو کارت کشتنن رو در رو ناجنگی چون ادونی مشکلن
این نقاب از چهره خو واگه دگه اگه تو مردی رو در رو بگه
ناله سر نادم مه جاموندم از ایی پرواز اوشو که رفتن شروع بوتازه ای اواز
رسیدن خونه ی نو جنسش از لاله سیه رو بو که ایکشت طفل یک ساله
آن زمان که فرشتهها در میان ابرها به پرواز درآمدن
آن جایی که خدا هست برای همیشه ماندگار شدند
روز شرمندگی ابر و زمین و آسمان
که در اون لحظه فقط نگاه کردند
حیف و صد حیف که پرپر شدند و به مهمانی دل دریا شتافتند
به مهمانی دل دریا شتافتند چشمهای دریا تا قیامت خیس شد
چشمهای دریا تا قیامت خیس شد همگی راهی فردا شدند
صدای نالهی کودکی که در میان سینهی در هم شکافتهی مادرش خوابیده بود و
نگاه مهربان آن جوانی که سرشار از غیرت بود
میشود مدال روی سینهی تو تا ابد در دلم میماند کینهی تو
به نامردی از تو یاد میشود تا قیامت خراب میشود روزی از ریشه خانهات
مشت در مشت میکشم آن کسی را که کشت، گلهای بی گناه را
با خنجر از پشت
بار اول نیست تو کارت کشتن است رو در رو نمیجنگی چون میدانی مشکل است
این نقاب را از چهرهات بردار دیگر اگر مردی رو در رو بجنگ
ناله سر نمیدهم من جا ماندهام از این پرواز آنان که رفتن تازه شروع شد این آواز
آنها رسیدند به خانه نو، جنسش از لاله سیه روی شد ان کسی که کشت طفل یک ساله.
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه