ترانهی پاپ
میآید چو میآیی صدات از پس دیوار
چه آرامش نابیست برای دل بیمار
تویی خوبی بیمزد تویی شمع شب تار
که لبها همگی کرده به ایثار تو اقرار
به تلخی زمانه به شیرینی قندی
شکر میچکد از لحن ملیح تو بخندی
شب اگر تار شود ماه میآید به سرایت
که بدزدد مگر از پولک آن صبح قبا
خستگی خسته شد از آنکه به زانو تو در آیی
تو چه هستی تو که هستی تو چه هایی
خروشان و تپندهست نجیب است و شکیبا
مگر قلب تو دریاست که بیواهمه زیباست
بگیر از همگان دست تسلی بده جان را
ملایم کن از آهنگ صدایت ضربان را
اگر شب شب یلداست تو آن ماه بلندی
نبیند دلت از ظلمت شب هیچ گزندی
شب اگر تار شود ماه میآید به سرایت
که بدزدد مگر از پولک آن صبح قبا
خستگی خسته شد از آن که به زانو تو در آیی
تو چه هستی تو که هستی تو چه هایی
میآید چو میآیی صدات از پس دیوار
چه آرامش نابیست برای دل بیمار
تویی خوبی بیمزد تویی شمع شب تار
که لبها همگی کرده به ایثار تو اقرار
به تلخی زمانه به شیرینی قندی
شکر میچکد از لحن ملیح تو بخندی
شب اگر تار شود ماه میآید به سرایت
که بدزدد مگر از پولک آن صبح قبا
خستگی خسته شد از آنکه به زانو تو در آیی
تو چه هستی تو که هستی تو چه هایی
خروشان و تپندهست نجیب است و شکیبا
مگر قلب تو دریاست که بیواهمه زیباست
بگیر از همگان دست تسلی بده جان را
ملایم کن از آهنگ صدایت ضربان را
اگر شب شب یلداست تو آن ماه بلندی
نبیند دلت از ظلمت شب هیچ گزندی
شب اگر تار شود ماه میآید به سرایت
که بدزدد مگر از پولک آن صبح قبا
خستگی خسته شد از آن که به زانو تو در آیی
تو چه هستی تو که هستی تو چه هایی
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه