ترانهی پاپ قدیمی
رفتی مرا سپردی به دست تنهایی
رفتی و از من بردی صبر و شکیبایی
اگر پریشان گشتی ز شکوه های من
مرا ببخش و بازآ دگر به خانه هم
می گفتی که جز تو هرگز یاری نمی جویم
می گفتی که بی تو هرگز راهی نمی پویم
زند به سینه هر دم شرار آه من
چرا رفتی ز کنارم چه بود گناه من
اگر پریشان گشتی ز شکوه های من
مرا ببخش و بازآ دگر به خانه هم
گشته ام غمین و خسته از این گفتگوها
می جویم تو را روز و شب ای مرغ آرزوها
اگر پریشان گشتی ز شکوه های من
مرا ببخش و بازآ دگر به خانه هم
رفتی مرا سپردی به دست تنهایی
رفتی و از من بردی صبر و شکیبایی
اگر پریشان گشتی ز شکوه های من
مرا ببخش و بازآ دگر به خانه هم
می گفتی که جز تو هرگز یاری نمی جویم
می گفتی که بی تو هرگز راهی نمی پویم
زند به سینه هر دم شرار آه من
چرا رفتی ز کنارم چه بود گناه من
اگر پریشان گشتی ز شکوه های من
مرا ببخش و بازآ دگر به خانه هم
گشته ام غمین و خسته از این گفتگوها
می جویم تو را روز و شب ای مرغ آرزوها
اگر پریشان گشتی ز شکوه های من
مرا ببخش و بازآ دگر به خانه هم
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان