مرثیه برای حضرت اباالفضل (ع)
من که پابند تو ام هست تو ام بیا به امدادم
از شوق دادن جان روح و روان به سجده افتادم
مادر من ام بنین روز اول گفته چنین
ببر تو نام حسین تویی غلام حسین (ع)
سقا افتاده ز پا جان اخا بیا به بالینم
از شوق دادن جان روح و روان به سجده افتادم
از آه بیم شرر بر همه هستم مزن
با لب تشنه دگر بوسه به دستم مزن
نشسته کوه غم به دلم ز روی طفلانت خجلم
سقا افتاده ز پا جان اخا بیا به بالینم
از شوق دادن جان روح و روان به سجده افتادم
در کنار علقمه ام مست بوی فاطمه ام
نشسته در بر من به جای مادر من
دیدم وجودش را روی کبودش را
من که پابند تو ام هست تو ام بیا به امدادم
از شوق دادن جان روح و روان به سجده افتادم
مادر من ام بنین روز اول گفته چنین
ببر تو نام حسین تویی غلام حسین (ع)
سقا افتاده ز پا جان اخا بیا به بالینم
از شوق دادن جان روح و روان به سجده افتادم
از آه بیم شرر بر همه هستم مزن
با لب تشنه دگر بوسه به دستم مزن
نشسته کوه غم به دلم ز روی طفلانت خجلم
سقا افتاده ز پا جان اخا بیا به بالینم
از شوق دادن جان روح و روان به سجده افتادم
در کنار علقمه ام مست بوی فاطمه ام
نشسته در بر من به جای مادر من
دیدم وجودش را روی کبودش را
تصاویر
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه
دیدگاه خود را بنویسید
دیدگاه